نجف دریابندری

۱۱۰ نجف دریابندری آنتیگونه ال را قب دوست عزیز من، شاهرخ مسکوب، ترجمهکرده بود، ولی من ترجمهی او را نخوانده بودم. تا اینکه یک وقتی یککارگردان تئاتر می خواست این نمایشنامه را روی صحنه بیاورد و به من گفت که حس می کند این ترجمه برای اجرای روی صحنه عبارت بندی نشده است و از من خواستکه امکان فراهم کردن یک ترجمهی «قابلاجرا» را مطالعه کنم. من آنتیگونه را خواندم و سخت به این نمایشنامه ع مند القه شدم. ترجمهی مسکوب از روی یک ترجمهی فرانسوی سو ئ یسی تهیه شده. من از مقایسهی چند ترجمهی انگلیسی و فرانسوی آنتیگونه به این نتیجه رسیدمکه مترجم سوئ یسی مرتکب اشتباهاتی شده و ترجمهی مسکوب هم خالی از اشتباه نیست. ( باید یادآوریکنمکه این ترجمه از کارهای ایام جوانی مسکوب است و من خیال می کنم اگر حاال نگاهی به آن بیندازد، اصالحات زیادی در آن خواهد کرد و شاید هم تابه حال این کار را کرده باشد.) درهرحال، در ترجمهی مسکوب ابهامها و تاریکیهایی دیده میشود که ظاهراً خود مسکوب معتقد بود جزو خود نمایشنامه است، ولی من فکر می کردمکه اثر سوفوکلس در اصل هیچ ابهام و اشکالی ندارد و اینها در جریان ترجمه از یونانی به فرانسه و از فرانسه به فارسی پیش آمده است. ترجمهی من خیلی ساده است و خیال میکنم هیچ ابهامی ندارد. بههرحال، ترجمهی من بهموقع حاضر نشد و روی صحنه هم نیامد، ولی منکار را باالخره تمامکردم و بسیای از دوستان و همکارانم آنتیگونه ی مرا خیلی پسندیدند و مرا تشویق کردند که چاپش کنم. راستش، به قول ناصرالدینشاه، « خودمان هم خیلی خوشمان آمد» ، هنوز هم خیلی خوشمان می آید، اگرچه این ترجمهی من خیلی به تدریج و تأ نی جای خودش را باز کرد ــ اگر بتوانم بگویم که فی الواقع جای خودش را باز کرده است. ولی من به این کار خودم اعتقاد دارم. درهرحال، تالشی است برای ترجمهی یک اثر کالسیککه با ادای احترام به تالش بیشتر عرضه شده است. من هرگز نشنیدهام که مسکوب از این کار من اظهار دل خوری کرده باشد و اگر روزی یک بابای دیگر ترجمهی سومی ، یا در واقع چهارمی، از آنتیگونه عرضهکند، من هم هرگز دل خور نخواهم شد . در واقع، خیلی هم مشتاق هستمکه یک روزی یک نفر اینکار را بکند، ببینم چه از آب درمیآورد.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2