نجف دریابندری

۱۳7 گفت وگو در باب ترجمه هدایت خیلی متفاوت است. بعدها که هدایت را خواندم، به این نتیجه رسیدم که بعضی داستانها یش خیلی عالی است، مثل داستان علویه خانم ، که به نظر من از عالیترین داستانها ی فارسی و کارهای هدایت است. هدایت نویسندهی خیلی وسیعی است. من به خصوص به کارهای طنز هدایت خیلی ع مند القه شدم که متأسفانهگویاکمتر خواننده داشته است. یادم می آید همان موقعکه مدرسه میرفتم، یک سفر آمدم به تهران. چند تا از داستانها ال ی هدایت را خوانده بودم و ع قهمند شده بودمکه بقیه را هم پیداکنم. می دانید که هدایت کارهای خود را یک بار چاپ میکرد. در واقع، به دست نمیآمد. وقتی آمدم تهران، رفتم به خیابان ناصرخسرو، به کتاب فروشی امیرکبیر، فروشندهای داشت به اسم... حاال اسمش یادم نیست. مهدی آذر یزدی؟ آره، آذر یزدی. چوبک در صفحهی آخر خیمهشببازی نوشته بود به زودی مجموع ه داستان دیگری چاپ خواهد کرد. رفتمگفتم اینکتاب را میخواهم.گفت این کتاب درنیامده است. آدمی بود که ادبیات سرش میشد. یک قدری صحبت کردیم . من گفتم که از هدایت چه داری؟ گفت از هدایت چیزی نداریم، ولی من خودم یککتاب از هدایت دارم و برایت میآورم؛ فرداپس فردا بیا بگیر. رفتم آنجا گرفتم . دیدم جلد ندارد. ًگفتم چرا این جلد ندارد؟گفتکارهای هدایت تقریبا همه همینجور است. غالبا جلد ندارد. خودش چاپ می کند و همین جوری دست دوستانش میدهد. بههرحال، من همین را دارم. ازش خریدم. این اولین کار طنز هدایت بودکه من خواندم. برای اولین بار بودکه من با طنز هدایت آشنا میشدم. این یک چیز کام تازهای ال بود برای من و فکر می کنم اساسا یک چیز تازه هم هست. بههرحال، من بهاین ترتیب با چوبک و بعد با هدایت آشنا شدم. مقصود من بیشتر زبان ال این بودکه مث خیمهشببازی رویکار ترجمهی شما، به خصوص بر ترجمهی وداع با اسلحه ، چه تأثیر ی گذاشت؟ زبان وداع با اسلحه زبان نویی بود. این زبان از کجا آمده بود؟ تحت تأثیر چوبک بود یا تحتتأثیر خود همینگوی؟ در واقع، باید بگویمکه این زبان مستقیما حاصل خواندن خیمهشببازی و آثار هدایت بود. من یک سرمشقیگرفتم و فهمیدم نوشتن و ادبیات غیر از آن چیزی

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2