نجف دریابندری

۱55 دریابندری از زبان سیما یاری کامل ، یکی کتاب کلی ه ا و دیگری عشق ، اثر ارسکین کالدول. درمورد کلی ه ا سر آقای زهرایی را خوردم تا درآورد. من مطالبکتاب را دادم دست آقای زهرایی. قرار شد متن اصلی را از آقای ضی ا موحد بگیرد و مطابقه کند. آقای دریابندری کتاب اصلی را از آقای موحد گرفته بود. گرفتند، تطبیق دادند و باالخره راضی شدند چاپ کنند. آن کتاب درآمد و مثل بقیهی یادداشتها از بین نرفت. یککتاب دیگری هم توی آن مجموعهی دست نوشته ه ا ی استاد نجف بود به نام عشق ، اثر ارسکین کالدول. متن کامل آن را هم در اختیار آقای زهرایی گذاشتم و ایشان قول داد تا قبل از سال جدید آن را دربیاورد که درنیاورد و بدتر آنکه آن یادداشتها حاال دیگر وجود خارجی ندارد و ظاهرا ً گم شده است. من هم کپی آن ۱۰ هزار صفحه را ندارم. تنها کار مثبتی که انجام دادم این بود که فهرستی از آن مطالب را نزد خودم نگه داشتم. من همه را در اختیار آقای زهرایی گذاشتم و قرار بود که اینها را بهتدریج با نظر استاد چاپ کند، ازجمله چند مقالهی بسیار مهم که یکی از آنها عنوانش « سوسیالیسم، علم یا تخیل» بود. این عنوان را توی گیومه گذاشته بود و من نمی دانم این عنوان را از جای ی گرفته بود یا نه. ولی خود مطلب تألیف آقای دریابندری بود. خودش هم به منگفت که این مطالب مقدماتی بود برای تألیفکتاب درد بی خویشتنی . در پایانکتاب درد بی خویشتنی هم گفته است که این کتاب جلد دومی خواهد داشت که به بررسی نظرات مارکس می پردازد، دخالتهای ی که انگلس در نظریات مارکس کرد،کارهای یکه لنینکرد، صدماتیکه پلخانف و بعد استالین زد و ازایندست. ال یک دید کام انتقادی و فلسفی به اینکارها داشت و مطالب مفصلی در این زمینهها نوشته بود. یک مقالهاش هم درمورد پلخانف بود: « انتقاداتی بر کارهای پلخانف». بعد ایراداتی بودکه به «تجربهگرایی» لنینگرفته بود. مقاالتیکه نشان می داد بسیاری از مطالبی که به مارکس نسبت داده می شود، متعلق به مارکس نیست . حتی «مانیفست» را خود مارکس ننوشته، بلکه نوشتهی انگلس است. مارکس در حال تحقیق دربارهی کاپیتال بود، بیمار بود، مشغله داشت و فقط در پایانکار با یک امضا « مانیفست» را تأیید کرده است.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2