نجف دریابندری

۲۸ نجف دریابندری خب، آنموقع این خی لی پول بود. در تهران بله ولی در آبادان نه، چون کارمندان شرکت نفت حقوقهای خوب میگرفتند: هزار تومان، ۲ هزار تومان. البته ای ن حقوق کارمندان عالیرتبه بود. ولی خب، من که کارمند عالی رتبه نبودم. بههرحال... بهاینترتیب، من در روزنامهی آبادان اخبارش را ترجمه می کردم و بقیهی اوقات هم به مسخره بازی ادامه میدادم، تا ای نکه مراگرفتند. در همان آبادان؟ بله ، در همان آبادان. ی ک روز داشتم از خیابان میرفتم که ی کی از کارمندان شهربانی که همشهری هم بود س معلی ال کی با من کرد. حال شما چطور است؟ کجا میروی؟ و... گفتم که می ال روم ف نجا. ی ال چند دق گفت حا قه تشریف بیاورید. هیچچی. بهاینترتیب، گرفتار شدم. تقصی ر خودم هم بود. باید یواش عمل میکردم. اما بههرحال، ای ن گرفتاری خی لی جدی نبود. کمتر از ده روز در زندان بودم. بعد از ده روز آمدند و ضمانت کردند و مرا از زندان درآوردند. اما آن هم داستان بامزهای دارد. چه داستانی؟ ی ک سرهنگی بود که پول میگرفت و بچهها را آزاد میکرد. ی کی از بچهها آمد پ ی ش من ، هزار تومان از منگرفتکه بدهد به آن سرهنگ. می گفت وقتی رفتم خانه اش، گفتم که ی کی از خوی شاوندان ماگرفتاری پیدا کرده. گفت بله میدانم، مشکلی نی ست، من درستش میکنم. ال خ صه، میگفت اینقدر آسان گرفت که من فکر کردم هزار تومان زی اد است. دستکردم تو جی بم و پول را تکانش دادم که مقداریاش بریزد. بقیهاش را درآوردم بهش دادم. گفتش که من ترتیبش را میدهم. فردای ش مرا بردند به ادارهی نیروی دریای ی خرمشهر که دادگاه آنجا بود. سرهنگ رئی س دادگاه بود. آمد در دادگاه نشست و مقداری اینور و آن ور زد و هی ال جلس بعد گفتشکه حا دادگاه برای تنفس تعطیل میشود. بعد رفت بیرون و از پهلوی منکه رد می شد گفت شما نگران نباشی د، من درستش میکنم. یک ساعت و نی م بعد برگشت و دادگاه دوباره تشکی ل شد و گفت که ای ن پرونده ناقص است و نمی دانم ادلهی کافی موجود نی های الصه بهانه ست و خ ی آورد و

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2