نجف دریابندری

۳5 گفت وگو درباره ی زندگی مؤسسهی انتشارات فرانکلین. ده پانزده سال آنجا کار کردم. تا ای نکه همایون صنعتی برای یک دورهی آموزش مدیری ت رفت سوئیس. بعد مهاجر رفت و وقتی او برگشت من رفتم. اما در دورهای که من سوئی س بودم بین مهاجر و ی الف پ صنعتی اخت دا شد که باالخره صنعتی رفت و مهاجر جانشی ال ن او شد. حا من به ای ن مسائل کاری ندارم . وقتی من برگشتم، مهاجر کری م امامی را که در مؤسسهیکی هان بود جای من گذاشته بود. به من هم به اصط الح پست باالتری دادند و شدم معاون مؤسسه. این بیشتر البته کلک مهاجر بود، برایای نکه او از همان اول فهمی د که من آدم او نیستم. برایای نکه وقتی برگشتم، به او گفتم که من به دی دن صنعتی میروم، برایای یم. الفی ندار نکه ما با هم اخت مهاجر همگفت که اشکالی ندارد. وقتی رفتم پهلوی صنعتی، گفت بیا پی ش منکار کن. )۲ ( در چاپخانه ۲۵ شهریور ی اکاغذ پارس؟ نه . شرکتی درستکرده بود در محل سابق فرانکلی نکه مال خودش بود. تیمسار پاکروان هم آنجا بود و با او کار میکرد. بههرحال، گفت بیا ای نجاکار کن.گفتم آخر من ای نجا چه کار کنم؟ گفت تو هفتهای ی ک دفعه بیا ای نجا و حقوق بگیر. گفتم نه، این نمیشود. نرفتم. آبادان آن روزها شماگفتید که انگلی سی را در سی نماهای آبادان ی اد گرفتید. آن موقع آبادان چند تا س ی نما داشت؟ سینماهای ش چطوری بود؟ این سی نماها چه وضعی داشتند؟ س ی نماهای آبادان خی لی عالی بود. فکر میکنم، یعنی یقًینا، بهترین سی نماهای ایران آن موقع در آبادان بود. شاید هم ی کی از بهترین سی نماهای دنیا در آبادان بود . ساختمان سی ال نمای تاج را بد دیدهای. ساختمانش را قبل از جنگ دوم شروع کرده بودند؛ در زمان جنگ متوقف شده بود. یکمقدار صندلیهای چوبی درست کرده بودند، گذاشته بودند و سی نما را راه انداخته بودند، ولی ساختمانش هنوزکامل نبود؛ بعد از جنگکامل شد. ال صندلی و ف ن و اینها... این سی نما هفتهای سه فی لم نشان میداد؛ ی عنی هر دو شب یک فیلم. بعضی از فیلمها آمریکای ی بود، بعضی هم انگلیسی. آن زمان فیلمهای انگلی سی خیلی

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2