نجف دریابندری

7۰ نجف دریابندری ولی اگر امروز کسی آنها را بخواند و نداند که اینها مال آن دوره ای است که به قول خودتان انگلی سی را آنطور که باید نمیدانستید، از ترجمههای دیگر شما قابلتشخیص نیست، چنان که در همان کتاب یک گل سرخ برای امیلی ب ی ن داستانهای ی که مال دورهی پختگی است با داستانهای دورهی اول خواننده فرقی احساس نمیکند. نه، همین. ای ن استاد فاکنر داستانی دارد به اسم ی کگل سرخ برای امیلی . به نظر من، این خی لی داستان جالبی بود. ی کی از شاهکارها ی فاکنر و طبعا یکی از شاهکارهای بینال مللی است. در واقع، می دانی چه سالی من ای ن را ترجمه کردم؟ سالهای ،۱۳۲۹-۱۳۲۸ ی عنی در حدود بیستسالگی. گفتمکه، وقتی من ای ن داستان را بعدها چاپکردم، اصال درش دست نبردم. ی عنی همانطور که بود چاپشکردم. چهبسا عیبهای ی درش باشد، التی داشته باشد . ِمث ً اشکا ال من باب نمونه ی ادم هست که ی ک جایی اسم ی ک گلی هست، یک گیاهی. من اسمگلی را نوشتم. بعدها متوجه شدمکه ای نگل اصال آن چی زیکه فاکنر گفته نیست. ال آن راکه او گفته اص یک چیز دی گر است. یا جای ی هستکه میگوید بوی توی قبرستان. قبرستانی را توصیف می کند که درش دارودرخت و اینها هست . بعد از بوی درختی میگوی د که پیچی ده توی قبرستان. من نوشتم بوی صندل . بعد متوجه شدم که ای ن صندل نیست، چیز دی گری است. اما وقتی خواستمکتاب را چاپکنم، به آن دست نزدم، برایای نکه صندل هم برای خودش جالب است. ازاینقبی ال ل اشکا تگاهی پیدا میشود. ای ن داستان را من دادم به آقایگلستان. او هم آن را در خبرهای روز چاپ کرد، بدون ای نکه دست بزند. ی کی همین بود و ی کی هم داستان « دو سرباز». دو سرباز هم داستان قشنگی است. مال زمان جنگ است. برای من جالب ای ال به ا ین ه ا ن است که گلستان اص دست نزد و عی نا همان طور که بود چاپ کرد. اینها نشان می دهد که من ی ک استعدادی برای اینکارها داشتم. بعدها، ی عنی بیست بیستوپنج سال بعد، دوسه داستان دی گر هم ترجمهکردمکه همه ی کجا در کتاب آمده. اینها را وقتی آدم کنار هم میگذارد، میبی ند تفاوتی ندارند .

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2