نجف دریابندری

۹6 نجف دریابندری تا پیش از انتشار مجلهی آدینه ، من سالها روزنامهنگار ی کرده بودم و مصاحبههای بسیاری هم در کارنامه داشتم، ولی چنانکه رسم پیش از انقالب بود، من بعد از انجام گفت وگو ، متن را پیش از چاپ به مصاحبه شونده نشان نمیدادم. این تصور در ما وجود داشت که وقتی متن گفت وگو را به صاحب گفتوگو نشان می دهیم، در آن دستکاریهایی میکند و چیزهای ی از آنکم و یا به آن اضافه می کند و اینکار متن را از اصالت خود یا هرآنچه به صورت واقعی در ضمن گفتوگو گذشته، دور میکند. ال اما بعد از انق ب که تجربههای ما بیشتر شده بود، من این راه و روش را عوض کردم و فکر کردم بهتر آن است که متن گفت وگو به شخص مصاحبه شونده نشان داده شود تا اگر کموکاستیهایی در آن باشد، آن کموکاستیها رفع شود. حتی اگر نکاتی مطرح شده باشد که شخص مصاحبهکننده در ضمن گفتوگو به آنها اشارهکرده ولی بعد فکر کرده بهتر است موضوع مسکوت بماند، حذف شود. اینکار نهتنها عیبی ندارد بلکه متن را پختهتر و فکرشدهتر تحویل خواننده میدهد. بنابراین، روش خودمان را عوضکردیم و متن گفتوگو را بهکسیکه با او مصاحبه شده بود نشان می دادیم و نظر نهایی او ر ا می گرفتیم و متنیکه به چاپ سپرده می شد با نظر نهایی مصاحبهشونده بود. ً مث ال وقتی با آقای دکتر خانلری مصاحبه کردیم که در دو شمارهی آدینه چاپ شد، من متن مصاحبه را پیش از چاپ نزد ایشان بردم و در خانهاش نشستم تا او گفت وگو را بخواند و اصالحاتش را به عمل آورد و به من پس بدهد. دکتر خانلری متن را خواند و هیچ در آن دست نبرد و به منگفتکه شما حرفها ی مرا بهتر از خود من نوشتهاید. پیداست که تواضع به خرج میداد. دکتر خانلری کسی بود که وقتی حرف می زد چنان پخته و سنجیده و درست حرف می زد که وقتی نوار را به ال اصط ح پیاده می کردید همهچیز درست وکامل بود و نیاز به ویرایش نداشت. وقتی نوبت گفتوگو با آقای دریابندری رسید و از ایشان وقت مصاحبه گرفتیم، چنانکه رسم ما بود، دوسه نفری خدمت ایشان رفتیم. من بودم، فرج سرکوهی بود و مسعود خیام. مصاحبه یکی دو جلسه طولکشید. بعد خودم نوار را پیادهکردم، چون فکر میکردم و می کنمکه نوار مصاحبه را فقط مصاحبهکننده می تواند پیادهکند. چون در صحنه حضور داشته و در جریان جزئیات امر است.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2