زنان فراموش‌شده

44 زنان فراموششده نیستن.» ش ی و ا ال که حا گریه یادش رفته بود، زد زیر خنده که: «پس قِصِر در رفت عذرا» مینو، یک قلپ از چاییاش راکشید باال و گفت: «نه جونم، دختره هر روز زنگ میزده پلیس و آگاهی که جنازه ها را شناساییکردین یا نه؟ نامزد من توی اون ماشین بوده. بعد یک هفته پلیس میگه اینا همهشون فامیل بودن و از طریق شمارهی ماشین، شناسایی شدن و این فردی که شما میگی هم بینشون نیست. از اون طرف هم آقا سیاوش با خیال راحت غیبش زده بود و به خیالش که ماجرا تمام شد. غافل از اینکه توی جاده هول شده بود و با تلفن خودش به سیمین زنگ زده بود و سیمین هم میره شماره ی عذرا را میده پلیس و میگه با همچین شمارهای با من تماسگرفتن و حتما اینا نامزد منو سر به نیست کردن. پلیس هم میره سراغ عذراکه سیاوش کجاست؟ الصه خ سرتون را درد نیارم عذرا را به اتهام نقش داشتن در ناپدید شدن س ی اوش بازداشت میکنند. تا پلیس بیاد تحقیق ال کنه که اص سیاوشی وجود داشته یا نه؟ عذرا زیر شکنجهکم میاره و میگه بابا سیاوش خود منم ولمکنید. ز ی ر شکنجه، توی بازداشتگاه شاپور همکه میدونید یعنی چه؟» شیوا فین فین کنان پرسید : «شاپور کجاست مثل وزرا میمونه؟ آره وحشتناک بود. من یک شب دیگه هم تو ی اون سگدونی نمیتونستم بمونم.» ی ک ی از بچههای قتلی از ته اتاق جواب داد: «نه جونم وزرا، پیش شاپور بهشته. اون پری رو توی بند پایین دیده بودی؟ همونی که یه ماه پیش آزاد شد، زن تپله که صورتش مثل هلو میموند رو میگم . شوهرش رو توی جاده تبریز کشته بودن بعد مشکوک میشن به پری بدبخت و میبرنش شاپور. اینقدر میزننش و لت و پارش میکنن که میگه آره من کشتم. زن بدبخت چهار سال میمونه اینجا و حکم اعدام هم براش صادر میشه. بعد آقایون میگن قاتل را پیداکردیم. یارو زده بود یکی دیگه را همکشته بود بعد وقتیگیر افتاده بود قتل چهارسال پیشاش هم لو رفته بود . شاپور همچین جاییه جونم. حاال عذرا رو چ ی کار کردن اونجا مینو جون؟»

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2