زنی آرایش روزگار

119 های تن ‌ توسنی کلی متفاوت از همین استعاره ‌ شب در سطرهای زیر از شعر فروغ معنایی به ی معاصر فروغ (نیما، شاملو و...) پیدا ‌ با بار معنایی سیاسی در شعر مردانه ی مُکنیه شب و ‌ ای فردی و زنانه است. در این استعاره ‌ کرده و بیانگر تجربه شدن ‌ اند. شب پوست دارد و این پوست خواستار لمس ‌ تن شاعر یکی شده است، همچون تن خود شاعر و برای آنکه حسشود و به بیان درآید، باید که باسرانگشتان لمسشود: است ‌ دلمگرفته روم و انگشتانم را ‌ استبه ایوان می ‌ دلمگرفته کشم ‌ یشبمی ‌ بر پوستکشیده های ‌ ی نگارش زنانه از دهه ‌ از یک منظر کلی رویکردهای نظری درباره اند تا آنکه در بعدی ‌ زمانی به موضوع پرداخته ‌ یگذشته در بعدیهم ‌ پایانیسده درزمانی به نمودهای آن در گذشته بپردازند و هرجا به تاریخیت این نگارش روست ‌ اند. ازاین ‌ پرداختهشده، به تحلیلیمحتوایییا مضمونی متنرویآورده ای ‌ مایه ‌ توان گفت نقد فمینیستی از آثار ادبی بیشتر بر تحلیل درون ‌ که می و )formal( های صوری ‌ یا مضمونیِ این آثار توجه دارد تا ویژگی )thematic( هایصناعیداستان یا شعر زنانه ‌ ها درجاییهمکه بهجنبه ‌ سبکی آنها. این نقد توان ‌ اند، بیشتر شعر و داستان معاصر، مواد کارشان بوده است. می ‌ پرداخته توان ‌ ای مردانه یا زنانه را نمی ‌ لحاظ نوعی، جمله ‌ با سارا میلز موافق بودکه به های ‌ صورت بازنمایی ‌ ای آن یا به ‌ در ادبیات پیدا کرد، مگر در اشکالکلیشه ی ‌ آنچه را نیز او خود از جمله 13 های جنسیتی در زبان. ‌ شده از تفاوت ‌ آرمانی دهد، بیشتر ‌ شناختیِ آن به دست می ‌ ای و زبان ‌ زنانه در وجوه سبکی و شیوه ها است. ‌ برگرفته از زبان نثر داستانی معاصر یا زبانگفتار روزمره و زبان رسانه 13 Ibid.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2