زنی آرایش روزگار

120 های تن ‌ توسنی های تاریخی، ‌ متن ‌ ی پیشامدرن ما به پیش ‌ در خوانش ادبیات زنانه شناسی. ‌ شناسی یا حتی روان ‌ شناسی و تاریخِ عقاید نیاز داریم تا زبان ‌ جامعه کوتاه ‌ توان به ‌ ی ایرانی را تا پیشاز مدرنیسمِ ایرانی وشعر فروغ می ‌ ادبیاتزنانه لحاظساختاری در درونِ) فرادهشکلام مذکر ‌ سخنگفتمانی در برابرِ (اما به در ادبیاتِ منظوم و منثور تعریفکرد. در تاریخ ادب پارسی همچون تاریخ ای بر متنشعر مردانه ‌ ها همواره شعر زنانه یا شعر زنان حاشیه ‌ ادبدیگر زبان عنوان مثالکافی ‌ گوی هند به ‌ ی شعرای فارسی ‌ تلقی شده است. عنوان تذکره که ‌ ای از شعر شاعران مرد سروکار داریم، در حالی ‌ استتا دریابیم با مجموعه یزنانشاعر...» برای ‌ ای از اشعارشاعران زن قید عنوان «تذکره ‌ برایمجموعه توانگفتکه جواز ورود ‌ تعیین نوع محتوای آن ضروری بوده است. حتی می لحاظ ‌ دانستن این اشعار به ‌ پایه ‌ ها هم ‌ ها و تذکره ‌ ها وگلچین ‌ اشعار زناندرجُنگ بدیعیو بلاغی با اشعار مردان بوده استو نهکیفیتمتفاوتآنها. در فرهنگ مذکر ایرانی به زن همیشه همچون فرعی بر یک اصل نگریسته شده و نقش تصور ‌ صورتمادر، همسر، معشوقه، روسپی وکنیز قابل ‌ اجتماعی او فقط به یاین ‌ خوبیدرباره ‌ یسیکسو به ‌ اندازِ تاریخی اینگفته ‌ بوده است. در یکچشم پذیر استکه در منطقپدرسالارِ اینفرهنگ، مردهمیشه آن ‌ فرهنگنیز تعمیم اش، مفهوم ‌ هایگفتمانی ‌ چیزی بودهکه زن نبوده است. در این فرهنگو نمود شده است. به یاد ‌ مرد همواره با خِرَد و تعقل و زن با تن و جنون تداعی می ی چنین ‌ دید. پیشینه ‌ آوریم جنونی راکهکسروی در سلوک و سخنِ طاهره می های عرفانی و صوفیانه ‌ های دینی و چه در گفتمان ‌ نگاهی را چه در گفتمان توان دید. زن حتی با زُهد و تقوا و حدی از «علم» هرگز به پای ‌ خوبی می ‌ به گیران را پیشاپیش از ‌ خرده الاولیا ‌ تذکرة رسید. فریدالدین عطار در ‌ مردان نمی دهد: «... چون زن ‌ ی عُدویه در صف رجال چنین پاسخ می ‌ آوردن نام رابعه

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2