زنی آرایش روزگار

19 شبح یک نام خود، اِشعاری نداشته است. در مجالی تنگ،کار شاعری در دستور روز او گوید. اینشعرها سروده ‌ نبوده است. این را زندگیکوتاه و پرتلاطمشبه ما می اند و ‌ اند که سروده شوند و پس از مرگ شاعر اینجا و آنجا پراکنده شده ‌ شده ی آنچه از شعر طاهره اکنون ‌ آیند. همه ‌ نظر ناتمام می ‌ گاه خود نیز پراکنده و به ای استکهگویی پس از توفانی مهیب از سر ‌ در دست داریم، اوراق پراکنده اتفاق به دست ما رسیده و مشکل بتوان به آنها در مجموع نام دیوانی مدون مفهوم متعارف ‌ شاملکلیات آثار یکشاعر را داد. در اینجا با آثار شاعری به گردد. اینحجم ‌ جامانده از او برمی ‌ رو نیستیم. پرسشدیگر بهحجم آثار به ‌ روبه جامانده از طاهره، چه وزنی و جایگاهی در تاریخ ادبیات ‌ های به ‌ اندک سروده ی تاریخی او نیستکه بر اهمیت این اشعار ‌ تواند داشته باشد؟ آیا آوازه ‌ می جامانده از سخن یک شاعر لزوماً ملاک ‌ دانیمکه حجم به ‌ افزوده است؟ می سنجشکیفیت ادبی و اهمیت آن نیست. از خیام ما اکنون چند رباعی در ها چه برجامانده است؟ ‌ دستداریم؟ و از رودکی از غزل و قصیده پساز سده تواند این دو نام را در تاریخ ادبیات ایران نادیده بگیرد یاکم بها ‌ کسی می ‌ چه ویژه اکنون در سیر تاریخی و تحول ‌ دهد؟ و چرا نباید طاهره و شعرش را به شعر فارسی نادیده بگیریم؟ آیا اوراق دیگری در آینده به دفتر شعر او افزوده خواهد شد؟ محتمل استکه افزوده شود و محتمل استکه چنین نشود، اما توان شککرد. با آنچهگفته ‌ در موجودیت این دفتر با همین حجمکنونی نمی ی اصالت انتساب محتوای این دفتر ‌ شد در اینجا ناگزیریم نخست به مسئله شبهاتتاریخ ‌ و ‌ کوشیمکه ببینیم در پسشک ‌ شعر به طاهرهگریزی بزنیم و می شناسانه در بابدرستی یا نادرستی انتساب این اشعار، امروز ‌ ادبیاتی و نسخه از شعر طاهره چه در دست داریم.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2