زنی آرایش روزگار

45 شبح یک نام شدن ‌ بخشیدن به متن تا حد قائل ‌ همچون نگاه بارت، اگر نگوییم به قداست به منزلتی «قدیم» برای آن (همچون نگاه بعضی از متکلمان مسلمان به نص توان بدان «فتیشیسم متن» (تعبیری ‌ انجامد که می ‌ قرآن)که به رفتاری با آن می یکمتن ‌ بخشدر فضایکلامی ‌ نام داد. بارتعنصر وحدت )‌ از ادوارد سعید داند. اما با اعلام ‌ را نه در مبدأ سخن (مؤلف)که در مقصد آن (خواننده) می ی فوکو به ‌ گفته ‌ ای نو، در واقع مؤلفرا به ‌ مرگمؤلف به بهای زایشخواننده ی فوکو باید افزود که ‌ آورد. بر اینگفته ‌ کسوت یکلاادریِ «استعلایی» درمی تاریخ، ‌ بی ‌ یبارتهمچون«آدمی ‌ تولدیافته ازدلنظریه ‌ یتازه ‌ حتیاینخواننده ی استعلایی ‌ شناسی» نیزچیزیجز یکناشناخته ‌ حالو بدونروان ‌ بدونشرح تواند باشد. این خوانندهکیست؟ اگر از ساحت نمادین زبان به ساحت ‌ نمی بینیمکه دریافت مخاطبان مثلاً ‌ صورت خالص موسیقیگریزی بزنیم، می ای از شوئنبرگدر پاریسیا وین نه همان دریافت یکی ‌ اپرایی از واگنر یا قطعه یکویر لوت در ایران است! یک متن برای یک مخاطب و ‌ از ساکنان حاشیه شود و هرگونه دریافتی از آن در نسبت ‌ تنها یکمخاطب(خواننده) نوشته نمی 29 گیرد. ‌ هایفرهنگیمتفاوتیصورتمی ‌ باچهارچوب ی مرگ مؤلف، جریانی نیز در نقد آن ‌ زده از نظریه ‌ همراه با اقبال هیجان های پایانی قرن بیستم تاکنون، ما شاهد ‌ توانگفتکه از دهه ‌ پدید آمد و می آوردن ‌ راندن او از متن تا به درون ‌ ایم؛ از بیرون ‌ یمؤلفبوده ‌ مرگو زایشدوباره گرایی ‌ یصورت ‌ ی او در متن. به موازات اینجریان اگر باختین را ادامه ‌ دوباره اندازینظریکه ‌ روسوساختارگراییبا محوریتزباندرمتنبدانیم، درچشم 29 Umberto Eco, (1992) ‘Between Author and Text’ in Stefan Collini, (ed.) Interpretation and Overinterpretation: World, History, Texts. Cambridge University Press, p. 68.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2