زنی آرایش روزگار

53 شبح یک نام گیرد؟ ذکر نام شاعر ‌ شود و در کجا پایان می ‌ سخن تغزلی از کجا آغاز می کند؟ پیشینیان در تعریف غزل تنها به ‌ در بیت آخر چه ضرورتی را بیان می و در نهایت 37 اند ‌ ی نام و مضمون آن «سخن عاشقانه» بسندهکرده ‌ ذکر پیشینه را برای تشخیصآن از قصیده یا رباعی در شمار ابیات آن پیش ‌ معیاریکمّی ی آنهاستکه شمار ابیات در غزل از قصیدهکمتر است و ‌ اند. این آموزه ‌ نهاده از هفتبیتتا چهارده بیتنباید تجاورکند. در همینشمار محدود از ابیات استکه تغزل باید از جایی آغاز شود و در جایی پایانگیرد. اما سخن تغزلی های بدیع تنها به تجویزی ‌ ی بیت پایانی در کتاب ‌ گیرد؟ درباره ‌ کجا پایان می اند که بیت مقطع باید ‌ اند و آن اینکه مثلا گفته ‌ استحسانی وکلی بسندهکرده اما پرسش این استکه بیت 38 دارای لفظی فصیح و معنایی لطیف باشد. صرفترتیبِ ‌ پایانیچرا باید پایانی بر ابیاتپیشازخود باشد و آیا این بیتبه برای آغاز آن است؟چه تعریفی از آغاز ‌ ی ابیاتغزل، فرجامی ‌ بخواهانه ‌ گاه دل و فرجام در ساختار غزل داریم؟ برای پاسخ به این پرسش، نخستباید تعریفی از ساختار غزل در دست یا شمار ‌ های پیشینیان تنها همان معیار کمّی ‌ باره در گفته ‌ داشته باشیم. دراین شدتکیفیکافی ‌ یابیم، معیاریکمّیکه در توضیح امری به ‌ معدود ابیاترا می کوتاهسخنکهضرورتشکلی غزل،حجممحدود ‌ توانگفتبه ‌ نماید.می ‌ نمی ساز ‌ آن، ریشه درضرورتی تاریخی دارد. شاعر در برابر تاریخیستمگر و ویران مجال اندکی برای جولان خیال در اختیار داشته است. این ضرورت تاریخی یجواد طباطبایی، اینضرورتمکانیکه موقعیتجغرافیایی ایران ‌ گفته ‌ یا به .شمس قیس المعجم نگاهکنید مثلاً به: 37 مثلاً از متأخران نگاهکنید به: 38 .۷۲ ، اهورا، صفنون بلاغت و صناعات ادبی )۱۳۸۹( ، الدین همایی ‌ جلال

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2