زنی آرایش روزگار

55 شبح یک نام تر، ‌ ای منظر بدیعی را کنار گذاریم و از منظری دیگر و گسترده ‌ لحظه ی پایان نگاهکنیم. در این مبحث اگر از ‌ تغزلی، به مسئله ‌ شناسیِ سخن ‌ هستی نظرکنیم،مشکلبتوانبهپاسخی ‌ هایشاعرانهیا فیلسوفانهصرف ‌ گویی ‌ گزیده نهایی دستیافت. آگامبن اگرچه شعر را فقط در قالبشعر روایی و در ادب تواند ‌ کلاسیک اروپایی مدنظر دارد، اما با طرح مفهوم سکوت تا حدی می بندی آنما را یاریدهد. آگامبندرجستاریبا سرنام ‌ برایسخن تغزلیو پایان ایبههمیننام با برداشتی از رویکرد رومنیاکوبسن ‌ «پایانشعر»، در مجموعه ) به ماهیتشعر آن را درنگی پایدار در تنشمیان آوا / معنا Roman Jakobson( صورتوزن و ردیف ‌ عبارتدیگر میان نظم موسیقایی(تکرار آهنگین به ‌ یا به )semiotic شناختی ( ‌ و قافیه و جناسات لفظی) و نظم معنایی یا ساحت نشانه داند. پایان از نظر او آنگاه اتفاق ‌ در زبان می )semantic و ساحتمعناشناختی ( ای ‌ صورتگونه ‌ شودوشعر به ‌ یمعنا نابودمی ‌ افتدکهموسیقیکلامدرهاویه ‌ می ایستد ‌ آید. در اینجاستکه سخن در پشتآخرین قافیه از ادامه باز می ‌ نثر درمی ندارد. پایان بدین معنا )enjambment و نیازی به رفتن به سطری یا بیتی دیگر ( ی ‌ پایانکه طی آن، شعر راهبرد فیروزمندانه ‌ فرودی استبه سکوت، فرودی بی ی ‌ دارد: واداشتن زبانکه از خود بگوید و چیزی را در گفته ‌ خود را اعلام می خود ناگفته نگذارد. تغزلی با تناقضی در ‌ در فرادهششعر فارسی هر تعریفی از پایان سخن تعبیری دیگر در تنشیکه در بطن این سخن ‌ روست یا به ‌ خودِ این سخن روبه میان نظام معناشناختیو نظامگفتمانی آن نهفته است. تغزل یاسخنعاشقانه رسد، ‌ پایان نمی ‌ همچون بیانی از «شوق»که مضمون اصلیغزل استهرگز به توان در سخن و زمان سخن برای آن متصور شد. مگر ‌ ی پایانی را نمی ‌ نقطه مرگشاعر پایان این شوق را رقم بزند. تصریح این معنا را در سخن سعدی

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2