باب و جامعۀ بابی ایران

باب و جامعۀ بابی ایران 106 کافر، رابطۀ سران دینی با پیروان و یا رابطۀ زمامداران سیاسی با مردم تکرار همان رابطۀ خدا با انسان بود. بر اساس این نظریه در فرهنگ متداول سنّتی مفهوم خدا به عنوان ابزاری برای توجیه نظام نابرابری اجتماعی انحطاط یافت و در این میان آرای علمای دینی نیز براین نقش نامطلوب دامن ‌ می ای عرفانی و معنوی ‌ زد. در اندیشۀ انقلابی باب حقیقت همه چیز پدیده ‌ می ترتیب چون همۀ آدمیان در ‌ است، یعنی همه چیز آینۀ تجلّی خداست. بدین درون خود بازتاب اسماء و صفّات خدایند پس همگان با هم برابرند و همگان دارای تقدّس و عزّت و حقوقند. به عبارت دیگر باب منطق سنّتی شکند و منطق برابری و عدالت اجتماعی را ‌ تشابه و تناسب را در هم می سازد. ‌ جایگزین آن می ، باب با مقایسه مقام اجتماعی کشاورزان با الاسماء ‌‌ کتاب در اثری بنام پادشاهان این منطق برابری و عدالت اجتماعی را به نحو دیگری بیان های خداست و بالاترین ‌ دارد. بر اساس این نوشته زارع یکی از نام ‌ می کشاورز خود خداست چرا که او دانۀ آیات خویش را در قلب و روح آدمیان کارد و اگر آدمیان زمین قلب خود را پاک نمایند این دانه درختی سرسبز ‌ می کند که چون زارعان - ‌ نشیند. آنگاه باب بیان می ‌ شود و به بار و میوه می ‌ می اند- بازتاب اسم زارع خدایند و ‌ ترین مقام اجتماعی را داشته ‌ که ظاهراً پایین همان ترتیب بازتاب نام آمر و امیر خدایند پس هر دوی آنان یک ‌ امیران نیز به حقیقتند و در نتیجه باید با زارعان به همان نوعی رفتار کرد که با پادشاهان کنند. در اینجا مفهوم خدا و دین به توجیه برابری حقوق همگان و ‌ رفتار می 22 گردد. ‌ عدالت اجتماعی بدل می شود. ‌ های باب مربوط می ‌ مثال دوّم به برداشت نوینی از زبان در نوشته اصولاً زبان راستین اساطیری زبانی است که در آن اسم یک چیز بر حقیقت و هویّت آن چیز دلالت کند. آشکار است که هیچ زبانی از عهدۀ این کار بر گوید که در این عصر باید در نام هر چیز حقیقت آن چیز ‌ آید. امّا باب می ‌ نمی را نمودار ساخت. رهنمود باب این است که چون حقیقت هر چیز کمال زبان آیات نوشته شده: قُل اِنّ اللّهَ لَیَزرَعَنّ فِی الارضِ کَیفَ ‌ چنین است بیان باب که به 22 یَشاءُ بِامرِهِ اَفَلا تَنظُرونَ. اَتَحسِبونَ اَنَکُم تَزرَعونَ قُل سُبحانَ اللّه اِنّا کُنا زارِعین. قُل فَلا تَنظُرُنّ اِلی احدٍ اِلّا بِمِثلِ ما اَنتُم تَنظُرونَ اِلی اَعلی عُلُوِکُم فَاِنّ ما نَقَلتُ فِی الَذینَهُم اولِی الامرِ مِنکُم والَذینَهُم اولِی الزَرعِ اَمرٌ واحدٌ کلٌ بِاَمرِاللّهِ قائمون.. (کتاب الاسماء، محفظه 29:383 ) ملّی آثار بهائی

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2