باب و جامعۀ بابی ایران

165 یباب ۀعماج راتخاس ظاهر متضادّ صوفیّه و شیخیّه همانا اشتیاق هر دو به ‌ جریانات فکری به دستاوری به کمال معنوی است. دیدگاه بهاءاللّه برای دستیابی به چنین های ملّایان و تاجران بابی متفاوت بود که ‌ کمالی به همان اندازه با دیدگاه پایگاه و سابقۀ اجتماعی او. با این حال جاذبۀ آیین نوپای بابی آنقدر قوی بود که بتواند بین عقاید مختلف همگرایی بوجود آورد و اجماعی بسازد که های اجتماعی بتوانند در آن هدف مشترکی بیابند. ‌ نودینان از همۀ نحله ) برای سوق دادن ۱۸۶۳ (و آشکارتر از ۱۸۵۲ تغییری که بهاءاللّه از سال جریان تندرو و مبارز بابی به سوی تعادل و تفاهم ایجاد کرد در تضّاد مستقیم جویانه سیاسی که بهاءاللّه پایه ‌ با جناح تندروی نهضت بود. روش آشتی گذارد و مآلاً به آیین بهائی تبدیل شد بدون تردید حاصل سرخوردگی او از دینان او که مشغولیّت ‌ بار تجربۀ بابیان بود. بر خلاف بسیاری از هم ‌ نتیجۀ زیان ذهنی ایشان ایجاد یک نظم خیالی شیعی به رهبری امام عصر بود، بهاءاللّه های اخلاقی از ادعاهای سیاسی ‌ کوشش خود را متمرکز بر جدا ساختن آرمان را به مرزهای جدیدی کشاند تا بتواند ‌ کرد و این میراث تفکّرات عارفانه برای این مشکل همیشگی اسلام هم راهی بیابد. با فراهم آوردن یک وفاداری جمعی که عمدةً بر اساس اخلاقی استوار بود، بهاءاللّه نوعی وحدت همۀ ادیان به دور از هر نوع ادّعای سیاسی، که خاستگاه امّت دید. جدایی دو تفکّر ازلی و بهائی که ‌ اسلامی بود، برای آینده متصوّر می بعدها رخ داد، و ضربۀ بزرگی بر جامعۀ بابی وارد آورد، بیش از همه جدایی دو دیدگاه بود، اگر چه مسایل جانشینی باب، رهبری جامعه، و مشروعیّت نیز ماندگان بابیان نخستین ‌ نقش خود را داشت. بر خلاف گروه ازلی که باقی خواستار روش مماشات با دولت بود. در ۱۸۴۸ بودند، بهاءاللّه شاید از سال های سیاسی خود ‌ های بعد اکثر بابیان پس از تجربۀ تلخی که از شکست ‌ سال های سیاسی ولی ‌ طلبی ‌ ای بدون جاه ‌ دیدند به بهاءاللّه پیوستند که رهبر جامعه با اهداف اجتماعی - اخلاقی بود. توان نمونۀ بابیانی که با سابقۀ دیوانی و درباری به آیین ‌ بهاءاللّه را نمی طور فعّال روشی ‌ جدید پیوستند دانست. اغلب کسانی که از این گروه بودند به جویانه در پیش گرفتند که گرچه هدفشان برانداختن دستگاه فقها بود ‌ مبارزه ترین ایشان، و شاید ‌ امّا مخالفت با دولت را نیز در خود داشت. یکی از فعّال ترین به دربار، میرزا رضا قلی ترکمن پسر محمّد خان، میر آخور ‌ نزدیک

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2