باب و جامعۀ بابی ایران

باب و جامعۀ بابی ایران 166 های سلطنتی در زمان محمّد شاه بود (برادر زن او محمّد خان ملقب به ‌ طویله سپهسالار اعظم همانست که در زمان ناصرالدین شاه سمت صدارت میرزا رضا قلی نیز به مانند بهاءاللّه در طهران پس از تماس با 176 یافت.) های ملّا حسین مانند ملّا محمّد معلّم نوری و برادران کنی به آیین بابی ‌ رابط گروید. میرزا رضا قلی با ثروت و نفوذی که داشت از همان ابتدا هویّت بابی هزار تومان برای کمک به این ‌ خود را آشکارا اعلام کرد و مبلغ چهار یا پنج اش در طهران محل اجتماع و پناهگاهی برای ‌ خانه 177 نهضت پرداخت. در قریۀ خانلق نزدیکی طهران از باب اجازه ۱۲۶۳/۱۸۴۷ بابیان بود. در سال خواست که او را از دست نیروهای دولتی رها کند، ولی باب این تقاضای او اش به ‌ را نپذیرفت. یک سال بعد با شمشیری برکشیده از غلاف بر دوش بارفروش رفت تا قدّوس را از تهدیدهای روزافزون حکومت و ملّایان در یکی از زدوخوردهای اوّلیّه که بابیان در مشهد با قوای دولتی 178 برهاند. داشتند به صف بابیان پیوست. سپس به طهران رفت و همراه با قوای دولتی عازم طبرسی شد، ظاهراً به آن امید که بتواند بین بابیان محصور در قلعه و گری نماید. پس از آن ‌ شاهزاده مهدیقلی میرزا سرکردۀ نیروی دولتی میانجی که مذاکرات شکست خورد وی به بابیان قلعه پیوست و همراه ایشان علیه نیروی دولتی به نبرد پرداخت و در پایان کار قلعه همراه با دیگر بابیان تسلیم 179 آنان شد. سرانجام به فرمان مهدیقلی میرزا او را قطعه قطعه کردند. یکی دیگر از نودینان اهل نور میرزا سلیمان قلی فرزند شاطر باشی رئیس فرّاشان دربار بود که با بهاءاللّه و میرزا رضا قلی خان تماس نزدیک داشت. الرحمن گرفته بود و برای تبلیغ امر باب ‌ به خاطر شیوایی کلامش لقب خطیب به اغلب نقاط ایران سفر کرد. در واقعۀ سوء قصد به جان ناصرالدین شاه و قتل عام بابیان او را نیز دستگیر و به اصرار برادرش به قتل ۱۲۶۸/۱۸۵۲ 180 رساندند. کشته شد سلیمان خان ۱۸۵۲ دیگر از بابیان مشهور طهران که در قتل عام .228-32 ،3 . ج بامداد رجال ن.ک. 176 .19۴ نقطةالکاف کاشانی، 177 .19۵ جا ‌ همان 178 .۱۹۰ نقطةالکاف ؛ ن.ک. کاشانی، میمیه ای، ‌ زواره 179 .2۶۴-۶۵ ،3 . ج شهدای امر ملک خسروی، 180

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2