باب و جامعۀ بابی ایران

فصل اوّل باب، خورشیدی در شبی بی سحر فریدون وهمن : این فصل سرگذشت پیامبری از سرزمین ایران و خاک شیراز خلاصه وار جان خود را نثار روشنگرایی ‌ است که به رسالتی بزرگ برخاست و مسیح اندیشی شرعی از گردن مردم ایران ‌ دینی و برداشتن زنجیرهای اوهام و خشک نمود. * در میان غوغا و ازدحام جمعیّتی ۱۸۵۰ ژوییه سال ۹ /۱۲۶۶ شعبان ۲۸ روز ی سربازخانۀ تبریز گرد آمده بودند، سیّد علی محمّد شیرازی ‌ ها ‌ که بر روی بام ساله را که مدّعی مقام قائمیّت و آوردن آیین ‌ [باب] جوانی سی و یک جدیدی بود به فتوای علماء و دستور امیر کبیر به جوخۀ اعدام سپردند. کینۀ که به بستگانش بسپارند در ‌ دشمنانش به او چنان بود که جسد را به جای آن کنار خندقی در حاشیۀ شهر انداختند تا طعمۀ حیوانات شود. این ظاهراً نخستین اجرای حکم اعدام با تیرباران در ایران بود. پیامبر شیراز را زمانی به چوبۀ دار سپردند که آیین نوپای او شور و هیجان فراوانی در سراسر ایران برپا کرده بود. تیرباران باب سرآغاز حوادثی گشت که تاریخ نشان داد به همان اندازه شگفت، خونبار و بیرحم بود. هر چه زندگانی و ادّعای باب در میان مردم ایران ولوله و هیاهو بر پا کرد، و هر چه مرگ او برای خانواده و پیروانش اندهبار و سهمگین بود، تولّد او ای آرام در شیراز، در بالاخانۀ منزل عموی مادرش، میرزا سیّد علی، ‌ در محلّه

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2