باب و جامعۀ بابی ایران

71 باب، خورشیدی در شبی بی سحر با سابقۀ 165 مزاحم تبریز یادآوری کند که در هر حال نیازمند لطف او هستند. مجلس باب با علمای اصفهان، علمای اصولی هر یک به دلیلی از حضور در مجلس عذر خواستند و تنها علمای شیخی به این دعوت پاسخ مثبت دادند. الاسلام شیخی تبریز و برادرزادۀ او شیخ ابوالقاسم ‌ امّا دولت از دعوت شیخ 166 که خواستار اعدام باب بودند خودداری کرد. ملّایان که با ناباوری شاهد اقبال روزافزون مردم به باب بودند قصد داشتند از این مجلس برای تحقیر او و زدودن تصویر تقدّس از شخصیتّت محبوبش سود جویند. هنگام ورود باب به مجلس هی ‏چیک از حاضران که تنگ کنار یکدیگر دور اتاق نشسته بودند جایی برای نشستن به او واگذار نکردند. پس از اندکی مکث، ناصرالدین میرزا، که لابد از این بی‏ادبی پر معنی در حقّ مدّعی مذکور مکدّر شده بود، جایی حتّی مقدم برجای خود در نگار ‌ اتاق به او تعارف نمود و از این راه در حق باب برآشفته به قول وقایع علما البتّه با این ابراز التفات غیر 167˝ توجّه و التفات فرمود ˝ دربار قاجار 168 منتظره موافق نبودند. العلما (ملّاباشی) معلّم شاه که از جانب دیگران به استنطاق گمارده ‌ نظام شده بود ابتدا به پرسش دربارۀ ماهیّت دقیق دعوی و اصالت نوشت‏ههایی که نام او در دست ‌ به نام باب پخش شده بود پرداخت. باب پذیرفت که آنچه به مردم است از اوست. و در پاسخ به کیفیّت ادّعایش اظهار نمود که ادّعای او شبیه ارتباط علی با پیامبر است، و این حدیث را که از قول ˝ بابیّت خاصّه ˝ بر سپس گفت اطاعت 169˝. اَنا مدینةُالعلم و علیٌ بابها ˝ : پیامبر نقل شده خواند ، ولیکن این ˝ً ادخلوالباب سجّدا ˝ ] من بر شما واجب است به دلیل [حدیث ام، آنکه گفته است، گفته است. پرسیدند گوینده کیست؟ ‌ کلمات را من نگفته پاسخ داد: آن که به کوه [طور] تجلّی کرد. روا باشد اناالحق از درختی/چرا ها را خدا گفته است. بنده به ‌ نبود روا از نیکبختی. منی در میان نیست این 165 Amanat RR 387. همانجا. 166 (از ۱۹۶۰/۱۳۳۹ ، طهرانالصفاء ناصری ‌ روضة هدایت، رضا قلی خان. ؛Amanat RR 388 167 ۴۲۳ ،۱۰ . )، جروضةالصفا این پس همانجا؛ برخی از مورّخین بابی/بهائی معتقدند که باب خود به بالای Amanat RR 168 مجلس رفت و در آنجا نشست. ای است به سوی من. ‌ منم شهر علم و علی دروازه 169

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2