فمینیسم و دولت

31 استحاله ی فمینیسم دولتی در بازار دو پژوهشگر مذکور با اتکا به تحق یقات متعددی که راجع به نهادها ی سیاست گذاری زنان در کشورها ی مختلف انجام شده، به ا ین نتیجه میرسند که گرچه ا ین نهادها ب هزعم بس یاری از این محققان سخن گویان ممتازی برای منافع زنان بوده اند و به نحوی ماهوی منافع زنان را نما یندگی کردهاند، درعینحال پیداست که خود ا ین گروهها نیز منافع ممتاز ی داشته اند، عاملِ برخوردار ی گروههای فمینیست نخبه ی کوچکی بوده اند و تمرکزشان بر مقولاتی بوده که با س یاست گذاریهای غالب دولت ی سازگار بوده است. از همین روست که برخ ی گروههای فعال فم ینیست میگویند که این نهادها ب یش از اینکه نمایندهی خواستهایشان باشند، آنها را به حاش یه رانده اند. دشواریهای پیش روی فمینیسم دولتی به هرحال، زمینهای که به فم ینیسم دولتی در دهه های پیشین امکان رشد داد، تغییر کرده و هنوز هم در حال تغ ییر است. در ا ین مدت در چهارچوب د یدگاه و عاملان ی که معمولاً «نئول یبرالیسم» خوانده میشوند و البته شکل خالص و یکتایی هم ندارند، در اغلب کشورها ی جهان و بهویژه کشورهای صنعتی و پساصنعت ی، از طریق سازوکارهای قانونی و نهادی پیوند محکمتری با دولت ها یافته اند . حامیان و پیشبرندگان سیاست هایی که نئولیبرال خوانده م یشود، تقرًیبا در همهی کشورها به رغم تفاوت های ای دئولوژيک و سیاسی و اجتماع یشان، هم ی کپارچه و با حرارت درخصوص عدم مداخله ی دولت در امور بازار تبل یغ میکنند و هم فعالانه و به نحوی موفقیتآمیز در پی این بوده اند که دولت ها را به دخالت مؤثر در جهت اِعمال قواعد بازار بر همه ی وجوه حیات اجتماع ی و اقتصاد ی وادارند. این دخالت ها از دید صاحبنظران دو وجه بارز داشته است: یکی تخریب نهادها ی دولت رفاه و نهادها ی جمعگرای اجتماع ی؛ و

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2