فمینیسم و دولت

43 جودوی فم ینیستی با دولت پدرسالار محرومیت ها و تبعیض های دیرپایی که متوجه زنان بود، جنبش زنان نسبت به هر نوع سلسله مراتب و نسبت به ساخت هایی که در آنها کسانی دستور می دهند و بقیه اجرا می کنند، به شدت بدبین بودند و از فکر دموکراسی مشارکتی استقبال می کردند. درعین حال، فمینیست هایی که تجربه ی کار در سازمان های چپ نو را داشتند، نسبت به نوع «برابر خواهی» همتایان مردشان نیز حساس شده بودند؛ برابرخواهی ای که عاری از جنسیت زدگی نبود و از نظر فمینیست ها نمی توانست به عنوان الگویی قابل تعمیم مقبول باشد. ازهمین رو بود که جنبش های رهایی زنان به راه حل هایی مبتکرانه برای تقسیم قدرت و تقسیم کار رو آوردند تا همه ی زنانِ درگیر را به یکسان در فعالیت ها مشارکت دهند و به این طریق بر آگاهی فردی و جمعی شان بیفزایند. این باور برای فموکرات ها موجب تنش های مختلفی می شد: از یک سو تلاش آنها برا ی زدودن سلسله مراتب ها، چه در محیط های کارشان و چه در جامعه، موجب تنش می شد. این تنش ها فقط از جنس مقاومت محیط های غیرمترقی تر در برابر تحقق اندیشه هایی مترقی نبود، بلکه گاه تلاش فمینیستی برای زدودن سلسله مراتب از بعضی محیط ها باعث افت قابل ملاحظه ی کارکرد و بهره وری می شد و این اتهام را متوجهشان می کرد که با ستیز با هر نوع سلسله مراتبی، نتایج را فدای ایدئولوژی می کنند. از سوی دیگر، کارکردن در دستگاه اداری لاجرم مستلزم پذیرش انواع سلسله مراتب ها بود و این امر فموکرات ها را در معرض اتهامی قرار می داد که قبلاً هم از آن یاد کردیم: فروختن آرمان های زنان و قبول کار تحت سلسله مراتب پدرسالار. ایدئولوژی فموکراتی: مطالبه از دولت درحالی که بحث سایرین راجع به فموکرات ها عمدتاً بر پایه ی همان دوگانه های سنتی، مانند اصلاح در برابر انقلاب، دنبال می شد، فموکرات ها بهتدری ج مواضع

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2