فمینیسم و دولت

دانشکده 44 ایدئولوژیک خاص خود را شکل دادند. فموکرات ها هم برای زنان، در مقام یک گروه ذی نفع، همانند گروه هایی چون کارگران، صنعتگران و... مدعی منافعی شدند. آنها، هم خواستار مداخله ی قوی دولت جهت برآوردن این منافع بودند و هم درعین حال حضور خود را در دولت نوعی نمایندگی همین منافع شمردند. با این تفاوت که فموکرات ها منافع زنان را همانند منافع کارگران یا صنعتگران صرفاً به نحو اقتصادی تعریف نمی کردند، بلکه چون ریشه ی محرومیت زنان را در ساختار پدرسالارِ حاکم می دیدند، می خواستند دولت را علیه همین ساختار به کار بگیرن د. به تعبیر آیزنشتاین، فموکرات ها از طریق «جودوی فمینیستی» می خواستند با فراهم کردن وسایل پایان دادن به وابستگی اقتصادی و جنسی زنان، دولت پدرسالارِ سرمایه داری را علیه خودش به کار بگیرند. از جمله مهم ترین دشواری های تبیین این موضع ایدئولوژیک، جاانداختن ز نان در مقام یک گروه ذی نفعِ مجزا از سایرگروه ها بود؛ دشواری ای که البته فموکرات ها در آن با دیگر فمینیست ها شریک بودند. تأکید بر تفاوت به این ترتیب، درحالی که راهبرد فمینیست های غربی عموماً تأکید بر برابری میان زنان و مردان بود، فموکرات های استرالیایی، در جهت مواضع ایدئولوژيک یادشده، بر تفاوت های میان زنان و مردان و بر ویژگی های اختصاصی زنان تأکید نهادند تا بتوانند موقعیت زنان را در مقام گروهی ذی نفع و مجزا تثبیت کنند. اما فموکرات ها بر چیزهایی از قبیل نقش جنسیتی، تفاوت های روان شناختی و جامعه پذیری و موار دی ازاین دست که به طور سنتی «تفاوت های زنان» شمرده می شد، انگشت نگذاشتند، بلکه محرومیت متمایز زنان را به عنوان عامل تفاوتشان در جایگاه گروهی ذی نفع تبیین کردند. آنها بر پایه ی تحقیقات تجربی

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2