فمینیسم و دولت

45 جودوی فم ینیستی با دولت پدرسالار توانستند نشان دهند که چگونه زنان در عرصه های مختلف دچار محرومیت ها یی خاصخود هستند. بهاین ترتیب ، کل راهبرد فمینیسم دولتی بر پایه ی جاانداختن این استدلال قرار گرفت که زنان چون زن هستند، نیازمند کمک دولت برای رهایی از وضعیت دشوارشان اند. مشکل این استدلال اما این بود که تلاش های مستقل زنان برای ستیز با محرومیت، از جمله تلا ش های خود فموکرات ها را، نادیده می گرفت. اما تأکید بر «تفاوت» از سوی فموکرات های استرالیایی سویه ی دیگری هم داشت: آنها به «فرهنگ زنانه» که از دل تقسیم کار زنان و نقشخانگی شان برآمده بود، توجه کردند و گرچه خودِ محرومیت از زمینه های مهم پدیدآمدن این فرهنگ بود، فموکرات ها به ظرفیت فرهنگ زنانه برای ایجاد همبستگی با زنان توجه کردند. آنها از دل این فرهنگ شیوه های زنانه ی انجام کار را استخراج کردند. این فرهنگ همچنین چون سلاحی مخفی در دست فموکرات ها بود که در صورت نیاز، می توانستند از آن علیه نهادهای مردانه استفا ده کنند. به این ترتیب، فموکرات ها که خود را کاملاً با ابزار قواعد اداری و سلسله مراتب آن مجهز ساخته بودند، عناصر متمایز متعلق به فرهنگ زنانه و آموزه های فمینیستی را هم با خود وارد محیط اداری کردند. فموکرات ها بخشی از فضای مردانه ی قدرت را تسخیر کرده بودند و می خواستند به این ترتیب کلیت نظام را نسبت به زنان پاسخ گو کنند؛ پیداست که این اقدام با محدودیت های جدی مواجه بود اما درعین حال می توانست نظام پدرسالار را تا حدی پاسخ گو کند، یا دست کم به سخره بگیرد و به دردسر بیندازد

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2