فمینیسم و دولت

65 آیا کرسیداشتن زنان برای پ یشبرد سیاست های برابریخواهانه کافی است؟ از جمله کسانی که درصدد پاسخ دادن به این پرسش برآمده است، شیرین حصیم ، از متخصصان مشهور نظریه ی جنسیت در سطح دنیا و اهل آفریقای جنوبی، است. او برای پاسخ دادن به این پرسش روند تدریجی سهم گرفتن زنان در سیاست رسمی سوئد را با کشور خود مقایسه کرده است؛ کشوری که پس از برچیده شدن نظام آپارتاید، زنان در آن به سرعت بخش قابل توجهی از کرسی های پارلمان را به دست آوردند. شیرین حصیم در مقدمه اشاره می کند که وقتی زنان در مقام گروهی محروم، برای احقاق حقوق مادی و سیاسی خود پا به عرصه می گذارند، عدالت خواهی شان دو وجه مهم دارد: یکی اینکه می خواهند به عنوان عام ل سیاسی و اجتماعی به رسمیت شناخته شوند . به رسمیت شناختن زنان ( Recognition ) به عنوان عاملان سیاسی مستلزم قبول و تثبیت شان، هم در مقام رأی دهنده و هم در مقام منتخب است؛ رأی دهندگانی که در پی خواست های گروهی خویش هستند و می توانند به همین منظور، نمایندگانی از میان خود برگزینند و خود این امر مستلزم آن است که امکان بسیج شدن داشته باشند. وجه دیگر عدالت خواهی زنان، مبارزه شان برای دستیابی برابر به منابع و امکانات است؛ یعنی خواست عدالت توزیعی ( Distributive Justice .) به عقیده ی حصیم، به رسمیت شناخته شدن زنان از طریق سهمیه گرفتن در وضعیتی مانند آفریقای جنوبی، مشخصاتی داشته که باعث قربانی شدن خواست های عدالت توزیعی شده است. کنگره ی ملی آفریقا که با اکثریتی بالا حزب حاکم پس از آپارتاید بود، برای زنان خود سهمیه ی نامزدی قائل شد و همین منجر شد به اینکه در اولین پ ارلمان پس از ،۱۹۹۴ زنان حدود یک سوم کل کرسی های پارلمان را در دست داشته باشند و این در قیاس با گذشته چشمگیر بود. اما این زنان رابطه ی محکمی با رأی دهندگان خود نساخته بودند. اکثر آنها به دلیل زن بودن و حمایت از خواست های زنان انتخاب نشدند؛ انتخاب شدند

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2