فمینیسم و دولت

دانشکده 66 چون نامزد کنگره ی ملی بودند. به این ترتیب، تا حد زیادی مرهون حزب و مردانی باقی ماندند که در چهارچوب روند ساختن دموکراسی ملی برایشان سهمی قائل شده بودند. مقایسه ی سوئد با آفریقای جنوبی بدون اینکه وارد جزئیات شویم، می توان گفت که صرف کنارهم گذاشتن دستاوردهای سی اسی زنان در سوئد و آفریقای جنوبی، مشکل دار به نظر می رسد: نه به این دلیل که یکی کشوری آفریقایی است و دیگری اروپایی، بلکه به این دلیل که پستی وبلندی و دستاوردهای حدود یک قرن فعالیت و حضور زنان در سیاست سوئد با دستاوردهای زنان در زمانی بسیار کوتاه تر و در زمینه ای کاملاً متفاوت، مقایسه می شود. اما چنان که خواهیم دید، این مقایسه با وجود زمینه ها و شرایط متفاوت، نتیجه ی مهمی در بر دارد. سوئد در ابتدای قرن بیستم سوئد کشوری فقیرو روستایی بود که نقش های جنسیتی در آن تمایز واضحی داشتند. در همین سال ها روند صنعتی شدن کشور شدت گرفت و زنان و مردان به بازارکار صنعتی مدرن کشیده شدند اما باز هم مشاغل کم درآمد و «زنانه» به زنان رسید. قانون گذاری جدیدی که در سال ۱۹۲۱ برای ازدواج صورت گرفت هم، میان زنان مجرد که حضورشان را در همان مشاغل زنانه موجه می دانستند و زنان متأهل که عرفاً باید به مادری می رسیدند، تمایز می گذاشت و بر مفهوم «نان آوری» تکیه می کرد. با وجود این، زنان در امتداد فرهنگ دیرپای اعتماد به دولت برای احقاق حقوقشان به تعامل با آن برآمدند. نخست زنان سوئدی از اوایل قرن بیستم برای گرفتن حق رأی مبارزه کردند و درنهایت، در سال ،۱۹۲۰ حقوق کامل شهروندی را به دست آوردند.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2