فمینیسم و دولت

دانشکده 84 زن همه ی احزاب در ارتباط بود. این سازمان به رصدکردن لوایح درخصوص مسائل زنان و پیشرفت آنها پرداخت و به گروه های زنان در ایالت های مختلف برزیل مشاوره داد و برای تدوین طرح هایی در جهت بهبود وضع زنان نیزمشاور نمایندگان کنگره شد. در سال های بعد اعضایی از همین گروه به بدنه ی قانون گذاری و دولت راه یافتند و توانستند دانشدست اولی از روال کار درونی این دستگاه ها به دست آورند. برای اینکه اهمیت تجربه ی این مرکز را دریابیم، باید به تاریخ فعالیت های فمینیستی در برزیل قرن بیستم نگاهی بیندازیم . تا دهه ی ۱۹۹۰ احزاب برزیل پیوستگی درونی چندانی نداشتند. درواقع برزیل دولت هایی عمدتاً صنفگرا و اقتدارگرا داشت که نظامیان اداره اش می کردند؛ دولت هایی که به جای راه دادن گروه های مختلف مردم به بدنه ی حکومت، به حامی پروری ( Clientelism ) می پرداختند و به این ترتیب، فضای سیاسی را بسته نگه می داشتند. از سوی دیگر، همبستگی های فعالان زن در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بیشتر حول محورهای نژادی و طبقاتی شکل گرفته بود. اینکه کشور مساحتی در ابعاد یک قاره داشت، درصد بی سوادی در آن بالا و فاصله ی طبقاتی فراوان بود، همه موانع اولیه در برابر ائتلاف فمینیستی برای تلاش در راستای اهداف جامع تری مانند اعطای حق رأی عمومی به زنان و مطالبه ی حقوق کار بود. در دهه های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ بود که شماری از زنان با هدف به دست آوردن حق رأی برای زنان و دنبال کردن خواست های اقتصادی، گروه هایی تشکیل دادند؛ از جمله « فدراسیون پیشرفت زنان برزیل » که جانورشناس و سپس سیاست مدار برزیلی، برتا لوتز ، در سال ۱۹۲۲ آن را پایه گذاری کرد. این گروه گرچه خواست هایی عمومی را دنبال می کرد، اعضایش را بیشتر زنان طبقات متوسط و بالا تشکیل می دادند و زنان طبقه ی کارگر کمتر در آن عضویت داشتند. زنان

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2