۱۲۱ بهمن احمدی امویی کامل نابود کرد، مقامات ارشد ایران، بهویژه اکبر هاشمی رفسنجانی، بر این اعتقاد بودند که باید سپاه را در لبنان فعالکرد. آنها برای این منظور معتقد بودند که باید چند لشکر سپاه را ازطریق سوریه وارد لبنان کرد. این اقدام در ادامهی مأموریت برونمرزی سپاه بود. سپاه پاسداران و فرماندهان آن نیز بهشدت از این ایده دفاع میکردند. اما آیتالله خمینی با مخالفت با این تفکر و اقدام، پیشنهاد آموزش خود لبنانیها را داد که منجر به تشکیل حزبالله لبنان شد و نه حضور در خارج از کشور. در این زمینه سپاه فقط نقش آموزش،کمک و تدارکات را بازی میکرد و عمدهی کار را خود لبنانیها بر عهده داشتند. تمام این فعالیتها و ت شها برای ال محدودکردن قدرت سپاه و پیامهایی که گاهوبیگاه از جانب سران کشور برای دورنگاهداشتن سپاهیان از دخالت در سیاست دیده میشد، نشانههایی بود از نگرانیهایی که در فردای پس از جنگ در ذهن بعضی از مقامات جمهوری المی اس مطرح بود. در میانهی دههی ۱36۰ که صحبت از ادغام کمیتهها و پلیس شهری و ژاندارمری بود، رئیس وقتکمیتهها، آیتالله مهدویکنی، در دیداری با آیتالله خمینی به مسائلی اشاره کرد که به وضوح اوج نگرانی اش را از آیندهی سپاه و نقشی که میتوانست بازی کند نشان میداد. او در خاطراتش مینویسد: «به آیتالله خمینیگفتم من مخالف ادغام کمیتهها هستم. ما به نیرویی نیاز داریمکه در مقابل سپاهیانِ بازگشته از جنگ که میتوانند سوداهای بزرگتری در سر داشته باشند بایستد. این نیرو هم باید یک نیروی ال انق بی و همین کمیتهها باشند. این نیرو میتواند نقش متعادلکننده را در آن فضا بازیکند.» ال ع وه بر این، دخالتهاییکه سپاه در چگونگی تخصیص بودجههای نظامی و دفاعی کشور داشت، مدیریت اجرایی و میانی را به شدت نگران و عصبانیکرده بود. سپاهیان در کنار ارتشیها مرتب از دولت تقاضای بودجه و امکانات بیشتر میکردند. عمدهی ت ش دولت ال معطوف به پاسخگویی به خواستههای آنها و هماهنگکردن تمام برنامهها و ال اهدافک ن اقتصادی کشور ب ا برنامههای نظامیان بود. بودجهی بیشتر برای عملیات جدید که عمدتا به شکست میانجامید، اما این شکستها نظامیان را برای دراختیارگرفتن امکانات مالی و غیرمالی ترغیب
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2