چگونه می‌توان یک کشور را دزدید؟

۱۲۲ چگونه می توان یککشور را دزدید؟ میکرد تا شاید در ال عملیات بعدی نتیجهای بگیرند. بدنه و مدیریت ک ن اجرایی کشور بارها از این مداخلهها و زیادهخواهی بارها به شخص آیتالله خمینی شکایتکردند که نهایتا در سالهای آخر جنگ منجر به حضور تمامعیار دولت در جنگ شد و دولت خود تبدیل به ستاد فرماندهی جنگ شد. علیزاده طباطبایی، که در آن زمان مدیرکل اجتماعی و رفاهی سازمان برنامه وبودجه بود، وظیفهی تخصیص بودجه به نیرو های نظامی و امنیتی را بر عهده داشت و بهخوبی به یاد داردکه بودجههای زیادی با اعمال فشار فراوان به سپاه اختصاص مییافت، ولی آنها بخش زیادی از این بودجه را خرج ساختوساز و توسعهی زیرساختها میکردند، درحالیکه قرار بود آنها را مستقیما در جبهههای جنگ بهکار ببرند. 74 بااینهمه، هرچه به سالهای پایانی جنگ نزدیک میشویم، سپاه پاسداران به مأموریت خود در حیطهی نظامی محدود میشد و با دخالت آن در عرصه های اقتصادی، س یاسی و فرهنگی مخالفت میشد. عمدهترین این مخالفتها ازجانب آیتالله خمینی بیان میشد. اوج مخالفتهای آیتالله خمینی با ورود سپاه به عرص ه ی سیاسی را میتوان در حکمی که او برای عبدالله نوری بهعنوان نمایندهی خود در سپاه صادرکرد، دید. نزدیکان آیتالله خمینی و عبدالله نوری بر این باورند که این حکم محکمترین حکمی استکه آیتالله صادرکرده و هدفش نهتنها تثبیت نمایندهاش در سپاه بلکه ت ش برای کورکردن تمام ال مجراهایی بود که نظامیان ازطریق آنها میتوان ستند پا به عرصهی سیاست بگذارند. این حکم را آیتالله خمینی در اواخر سال ۱367 صادرکرد. با خاطرهی تلخیکه او از چگونگی ادامهی جنگ و پایان آن داشت، آیتالله خمینی تا روز درگذشت خود تمام ت شش را برای ال کنترل انگیزهی سپاهیان برای حضور در عرصهی سیاسی قرار داد. عبدالله نوری در مراسم معارفهی خود در نخستین روز ورودش بهعنوان نمایندهی بنیانگذار انق ، الب رفتاری از خود بروز داد که نزدیکانش آن را ناشی از توصیههای دوچندان آیتالله خمینی، غیر از آنچه در نامهاش برای ازبینبردن هر نشانهای از ال ع قهمندی به حضور در سیاست توسط سپاهیان بود، میدانستند. 74 .گفتوگوی شفاهی با محمود علیزاده طباطبایی، .۱39۴

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2