چگونه می‌توان یک کشور را دزدید؟

67 بهمن احمدی امویی تک ن ولوژیکمککردکه صنعت مخابرات مقیاس کوچک و اقتصادی پیداکند و در آن مالکیت خصوصی امکانپذیر شود که با این توجیه، آن را به بخش خصوصی واگذار کردند. درحالیکه پیشازآن مشتاق انحصار طبیعی بودند، با توجه به ال تحو ت و تجربهی علم مدیریت و پیشرفت های تکنولوژی، خصوصیسازی در این کشورها آرامآرام شکل گرفت. شرایط بهگونهای شد که در انگلستان ابتدا مارگارت تاچر آن را شروع کرد و بعد حزب کارگر نیز، با وجود گرایشهای چپ و سوسیالیستی، آن را ادامه داد. زمانی تونی بلر، نخستوزیر وقت انگلستان، به مالکیت دولت بر برخی شرکتها و مؤسسات داخلی نقدی داشتکه دیگر آن را دنبال نکردند. بعدها نظرات اق تصادی و ادبیات خاص خود را هم در حوزهی اقتصاد سیاسی برای آن ایجاد کردند و بهسمت «کوچک زیباست» رفتند. در ادامه، و تقریبا همزمان با تاچر در انگلستان، ریگان هم در آمریکا همین روند را با شدت و گستردگی بیشتری پی گرفت و در کنار تاچر پرچمداران اجرای جهانی آن شدند. ام ا ال کشورهای آمریکای تین سرانجام با مسیر دیگری به همان نقطهای رسیدند که غرب به آن رسید . سیاستهای آنها بیشتر تجاری بود و به صورت فراگیر استراتژی جایگزینی واردات با توسعهی صنعتی را در پیشگرفته بودند. در هند نیز، زمانی که خانم ایندیرا گاندی روی کار آمد، استراتژی جایگزینی واردات اعمال میشد. در ایران سالهای قبل از ال انق ب هم بیشتر مسیر توسعهی صنعتی مبتنی بر استراتژی جایگزینی واردات بود. امروز، با توجه به اینکه انباشتی از تجربه و دانش در زمینهی اعمال این استراتژی شکلگرفته، حرف و نتیجهیکلی این استکه این ال سیاست باعث انباشت بدهیهای خارجی، تورم با تر و توزیع نابرابر درآمد می شود . عموم این کشورها، با تفاوت هایی، در اواخر دههی ۱98۰ ب ا بحران بدهی های خارجی مواجه شدند. تا امروز هم همینطور ادامه پیداکرده است. بهجز شیلی که امروز کشور باثبات و در حال رشدی است و مسیر خوبی را طی میکند، بیشتر ال کشورهای آمریکای تین هنوز درگیر مسائلشان در آن دههها هستند. کشوری مثل برزیل سالهاست به این نتیجه رسیدهکه استراتژی جایگزینی واردات سیاست مناسبی نیست و درمقابل بهسمت توسعهی بخش خصوصی حرکتکرده است .

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2