چگونه می‌توان یک کشور را دزدید؟

8۴ چگونه می توان یککشور را دزدید؟ کشورداری آدابورسومی دارد. آیا ال سازمانهای اط عاتی کشورهای دیگر هم همین نقش را ایفا میکنند؟ چرا در حکومتداری رودربایستی دارید؟ بروید و با آقای هاشمی صحبت کنید و مث الا بگویید من می خواهم کارکنان وزارت العات اط چشمشان دنبال مال مردم نباشد و حقوق زیادی بگیرید و امکانات اولیهی زندگی مثل مسکن را برای آنها تهیه کنید. یک مسکن آبرومند با اقتضائات خوب برای همه تهیه کنید که افراد احساس آرامش کنند، حقوقشان را هم اضافه بدهید تا حس کنند از زندگی خوب و مناسبی برخوردارند.گفت حرفت درست است، ولی من چهکار کنم وقتی ال حقوق را با نمی ال برند؟ گفتم ت ش کنید و برای این کار مجوزهای ویژه بگیرید. ورود وزارت به العات اط اقتصاد و فعالیتهای اقتصادی یک انحراف و به ضرر اقتصاد کشور است. شما منافع خود و کارکنانتان را ازطریق دیگری پی بگیرید. به او گفتم وقتی شما روغننباتی نرگس شیراز را برای کارکنانتان میخرید، این شرکت رقیبی دارد، به نام ال ال روغننباتی دن که ا ن در زیرمجموعهی گروه بهشهر است که هماکنون با 95 -9۰ درصد ظرفیت اسمی خودکار میکند. درصورتیکه در این سمت، شما با روغننباتی نرگس شیراز با ۴5 -۴۰ درصد ظرفیت کار میکنید. تصور من این است که وقتی کارکنان وزارت العات اط اینجا را بخرند و سهامدار آن شوند لزوما و در ابتدا به موضوعی محوری به نام بهرهوری فکر نمیکنند، بلکه فکر میکنند که چگونه از اقتدارشان استفادهکنند و امتیاز بگیرند و رقبا راکنار بزنند. آن زمان لغت رانت را بهکار نبردم.گفتم می خواهند امتیازاتی بگیرند، هرچند میدانمکه بخشی از ال امتیازات ا ن برای همه یکسان است، ا نرخ ال مث ال تسهی ت بانکی یا نرخ ارز. چون اینها واحدهایی بودند که روغن تولید میکردند و روغن خامشان را دولت با ارز دولتی وارد میکرد و در اختیارشان قرار میداد. گفتم همینکه شما ال تسهی ت بانکیای که دیگران سه ماه بعد دریافت میکنند، هفتهی بعد دریافت کنید، یک فرصت و امتیاز است. ی ا موارد دیگر. در این شرایط و در این وضعیت،کمکم دو نوعکیفیت مدیریت در این شرکت ه ا اعمال میشود و آن شفافیتیکه بهعنوان واحد بخش خصوصی جدید پیدا میکند، شما در آن دستگاه و در آن چهارچوب ندارید، درحالیکه ما این را به بخش خصوصی میدهیم تا این ۴5 درصد ظرفیت اسمی را به 95 درصد برساند. وزیر ال اط عات حرف مرا رد نکرد وبامنهم مقابله نکرد و روغننباتی نرگس شیراز که ازنظر ما واگذار شده بود، به خریدار واگذار شد، اما بعدها خریدار را اذیت کردند. نمیتوانم مشخصً ا بگویمکه او را چه نوع اذیتهایی کردند، ولی میدانم که به او فشارهایی وارد کردند. البته این فشارها را به ما وارد نکردند، یا اینکه دستکم من احساس نکردم که از این ناحیه تحتفشار هستیم. چون تمامکار ما قانونی بود. این یک قرینه بود. به موازات آن هم میدانستیمکه دوستانی در سپاه مرتب اظهاراتی در محافل رسمی و غیررسمی مبنی بر اینکه باید وارد این حوزه شوند مطرح میکردند. خود من با آقای محسن رضایی وارد مذاکره شدم.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2