چگونه می‌توان یک کشور را دزدید؟

93 بهمن احمدی امویی نبودند که همهی شرکتها و بنگاه های سازمان را «یککاسه به دست بگیرند . تعدادی از این واحدها را می خواستند». مذاکرهکنندگان سازمان صنایع ملی در ابتدا سعیکردند که آنها را از ورود به عرصهی بنگاهداری منعکنند و همان صحبتهایی که ب ا نمایندگان وزارت العات اط داشتند برای اینها نیز بیان کردند. «اما قصد برآمدن بود و نمیشد جلوشان ایستاد. ماجرا هم بهاینترتیب شد که میگفتند بخشی از ظرفیت فنی و مهندسی و توان لجستیکی و ساختوساز کشور در اختیار ما است و اکنون در زمان صلح ناچاریم استفادهی مؤثری از آن بکنیم. اگر از اینها در این فعالیتها استفاده نکنیم، تحمیلی به بودجهیکشور است.» ج عفر مرعشی به یاد میآورد که مسعود حجاریان از بچههای سپاه بود: او آنها را در چند گروه مختلف سازماندهی و متشکل کرد تا بتوانند با برنامهریزی وارد فعالیتهای اقتصادی-بنگاه داری و شرکتداری شوند. او از منظر آن طرف وارد قضیه شده بود و ما هم از منظر این طرف. چون میدیدیم چنین مطالبهای دارند، تمام ت ش من این بود ال که این مطالبه را متعادلکنم و اگر این حرکت نفی میشد، آنوقت نمی توانستیم بقیهیکار را انجام بدهیم. تا زمانیکه من در سازمان صنایع ملی بودم، 6۴ شرکت ر ا واگذار کردیم. بعد از من آقای بانکی آمد. ایشان آهنگ را تندتر کردند. ولی دربارهی برخی واگذاریهایی که ایشان انجام داد پیامی ازسوی حاکمیت دریافت شد که در سازمان صنایع ملی مسائلی پیش آمده و باید جلو آن روند را گرفت . بعضی شرکتها را به مدیرانشان فروختند یا حتی به بعضی افراد حکم میدادند، به آنجا میرفتند و مدیرعامل یا رئیس هیئتمدیره میشدند. بعد از سهچهار ماه میگفتند خودت ان تقاضاکنید که این واحد را خریداریکنید. در آن زمان هنوز بورس ال فعالیت زم را نداشت و تازه در حال آغاز فعالیت دوبارهی خود بود. عمدهی روشهای فروش مذاکره و مزایده بود. میزان محدودی از این واگذاریها نیز ازطریق بانک ملی و خریداری سهام توسط مردم اعمال میشد. اتفاقنظر اولیه در دولت و حاکمیت دراینباره دیگر وجود نداشت. «عدهای به فکر درآمد ا ال حاصل از فروش آنها در بودجهی کشور بودند و برخی هم اص نمی پذیرفتند که برای احیا و سرمایهگذاری بر روی واحدهاییکه ازنظر تکنولوژی و تجهیزات به شدت عقبافتاده بودند، نیاز به سرمایهگذاری است و باید سرمایهگذاری ر ا تشویقکرد.» 57 57 . همان.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2