درآمدی بر صلح جاودان کانت

87 سوی] صلح جاودانکانت ‌ تفسیری بر [به آور ‌ اندیشد. یک «مکانیسم طبیعت»، ضرورت الزام ‌ کانت چنین می های ‌ گشاید و به وضعیت ‌ فرایند طبیعی در انسان، راه آزادی را به خیر می ِ حاصل ‌ احوالی ‌ کنند. در پریشان ‌ انجامد که صلح را تضمین می ‌ قانونمندی می آورد؛ ‌ ِ همه علیه همه، ترس، انسان را به وضعیتقانونیتمدنیمی ‌ ازخشونت کشاند. ‌ سویاستقرارصلحجاودانمی ‌ کُندی،به ‌ ها اورا به ‌ ِ جنگ ‌ احوالی ‌ پریشان کند، و سپس تضمین ‌ نخست، ترس، جنگ را برای زمانیکوتاه متوقف می ها را ‌ سازد. زمانیکه وضعیت، انسان ‌ یقانونیتآن را بیشتر و بیشتر می ‌ فزاینده خودکنند، آنان صلح خواهند داشت. ‌ِ واداشت تا مفهوم حق را از آن یکانتی را بپذیریم، باید چیزی راکه در زمانکانت ‌ امروزه اگر این ایده کرد، بدان بیفزاییم ــ زمان چندانی وقت باقی نیست. ما فرصت ‌ صدق نمی ها بسیار بوده ‌ استراحتبسکوتاهیداریم، درحالیکه در تاریخ از این فرصت خود استفاده نشود، ‌ خودی ‌ گیری ازجنگبه ‌ ها برایپیش ‌ است. اگر از اینوقفه نماید. ‌ سرنوشتشوم بشر ناگزیر می چیز در معرضخطر است. مسئله باید زنده نگاه داشتهشود. ‌ اکنون، همه حاضر از ‌ یکانتمعنای متفاوتی دارد؛ آگاهی مؤثر، و هماره ‌ در این زمانه ایده سابقه چه بسا ‌ چیز جز ترسی بی ‌ ِ اعلی برانگیزد. هیچ ‌ّ خطر باید ترسرا تا حد یعاملیطبیعی، تضمینی برایصلح الزامکند، ولیدر مقام یک ‌ مثابه ‌ نتواند به ی ‌ ی تازه ‌ نهاد محض، اگر انسان با اخلاق جدیدی بدان نفوذکند، با روحیه ایثار، با یکعقلجدید، اینموفقیتپایدارخواهد بود. انسان تنها درصورتی ی ‌ ِ شیوه ‌ ِ «انقلاب ‌ اصطلاحکانتی ‌ از فناشدن خواهد گریختکه در جریان به روست: سرنوشت ‌ ی مهمی روبه ‌ ها ‌ اندیشیدن» تغییر نماید. امروزه او باگزینه شود، ‌ شوم نوعبشر یا تغییر انسان. اینتحولگرچه با روندطبیعیترسآغازمی تواند از نظر بیولوژیک ‌ ی روندیطبیعی رخ نخواهد داد؛ این نمی ‌ مثابه ‌ خود به

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2