دین در دنیای معاصر

دین در دنیای معاصر 40 نایافته مبدلساخته؛ و تعامل ‌ وگویی پایان ‌ ملترا به موضوعگفت ‌ و دولت برانگیز ‌ نظری پیرامون این موضوع، همچنان یکی از موضوعات مناقشه های ‌ وگو در سال ‌ پردازان سیاسی و اجتماعی است. این گفت ‌ نظریه های مدرن برای ‌ ویژه به این دلیل شدتگرفته که تلاش دولت ‌ اخیر به کرات با ‌ باور در یک هویت جامع ملی به ‌ های دین ‌ کردن اقلیت ‌ یکپارچه رو شده است و رویکرد برخیکشورها مبنی بر تلاش برای ‌ ناکامی روبه ها دامن زده است. این ‌ یخصوصی تنها به این ناکامی ‌ حفظ دین در عرصه رویکرد از سویی سبب شدهکه باورمندان به یک دین از مشارکت در امور جامعه دور بمانند و نتوانند زیستاجتماعیمتکثر را در بسترجامعه تجربه ی آن احساس انزوا و عدم تعلق به جامعه بوده است؛ از ‌ کنند که نتیجه یعمومیو نهادهای آن نیز باگرایشبه زبانوعملکرد ‌ سوییدیگر، عرصه باور وگفتمان درونی ‌ های دین ‌ سکولار، در فقدان فهمی درست از اجتماع ای ‌ ها عاجز مانده و در بهترینحالتشیوه ‌ ها، از اثرگذاری بر این اجتماع ‌ آن اند که ‌ باوران اتخاذ کرده ‌ هایدین ‌ خنثی و غیرفعال در قبال تعامل با اجتماع ی دولت- ‌ ی آنگسست معرفتی وگفتمانی اجتماع دینی از جامعه ‌ نتیجه هایموازیبا هویت ‌ ملتو تشدید تلاشاین اجتماعاتبرایایجادهویت ها و نتایج این وضعیت ‌ العمل ‌ ملی و نه منسجم در آن است. یکی از عکس ی سیاسی و مناسبات قدرت ‌ ی دین و نهادهای آن به عرصه ‌ ورود فزاینده های دین از طریق دیکتاتوری اکثریت یا ‌ بوده است، بدین شکلکه اولویت ملتتحمیلشود. در اغلبموارد ‌ تروریسم اقلیتبر تمامیجمعیتدولت بودن ‌ دلیل القایحسقربانی ‌ یسیاسی باعثشدهکه به ‌ ورود دین به عرصه های دینی ‌ های اجتماعی، قرائت ‌ باوران و نیاز به تقابل با سایر گروه ‌ به دین

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2