نجف دریابندری

۱۰۱ گفت وگو درباره ی ادبیات اصطکاک نظر مختصری هم پیش آمد. بعد هم شنیدم که اینجا در یکی از روزنامهها نوشتهاند که صحبت من بوی «تجزیهطلبی» می داده است. این البته بی لطفی است. من طالب هیچ تجزیهای نیستم . امیدوارم متن آن صحبت را در همین مجلهی شما منتشر کنم تا معلوم بشود که شایعهی تجزیه طلبی من هم بهتر از شایعهی هشتادسالگی من نیست. در ایران دستکم از سی چهل سال پیش، از کتابها ی درسیکه بگذریم، زبان فارسی را ازطریق کتابها ی ترجمهشده میآموزیم. بیشتر کتابهای ی که در ایران هست ترجمه است. معموال هم در نوجوانی و جوانی آدم می رود سراغ چیز ها ی ی که دوست دارد و چیزهای ی هم که آدم دوست دارد معموال ترجمه است، تألیف نیست . خ ، الصه ما زبان فارسی را بهواسطهی زبان مترجمان یاد میگیریم. می خواستم از شما بپرسم حاال که شما یکی از فعالترین مترجمان کشور هستید، یک مترجم تا چه اندازه باید متوجه زبان فارسی باشد و چقدر در این زمینه متعهد است؟ من فکر می کنم مترجم فارسی باید مطلقا متوجه زبان فارسی باشد. البته ما موارد زیادی داشتهایم که کسانی دست به ترجمه زدهاند که به قول شما توجه کافی به زبان فارسی نداشتهاند. درنتیجه، یک چیزی به وجود آمده که باید اسمش را « فارسی ترجمهای» گذاشت . بدترین نمونهها ی این فارسی ترجمهای فکر میکنم مالکسانی استکه به دالیل مختلف از محیط ایران بریدهاند ، یاکسانیکه رشد فرهنگی و ادبیشان را در خارج از محیط ایران کردهاند. آدم فارسی زبانی که در خارج از ایران، یا در داخل، یک زبان خارجی را یاد می گیرد معموال فرضش بر این استکه زبان فارسی را می داند، چون فارسی زبان مادری یا زبان مدرسهای او است . ولی آن فارسیکه ما در خانه یا در مدرسهی ابتدای ی و متوسطه یاد میگیریم برایکار ادبی و علمیکافی نیست. این درمورد اهل همهی زبانها صادق است. هر انگلیسی یا هر فرانسوی هم برای نوشتن و ترجمه به زبان خودش خودبهخود آمادگی ندارد. این آمادگی را باید تحصیلکرد. البته منظورم لزوما تحصیل رسمی نیست . الت رسمی تقریبا ًمن خودم تحصی هیچ نداشته ام، ولی زبان فارسی را به انح ای مختلف تحصیل کرده ام و هنوز هم دارم میکنم؛ خیال میکنم. بگذارید

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2