۱۰۴ نجف دریابندری فاضلی که آمده بود دربارهی کتابی که در دست تألیف داشت با من مشورتی بکند ، وقتی از من شنید که فعال کار ترجمه راکنار گذاشتهام و دارم یک چیزی می نویسم، با لحن تندی به من گفت نه خیر، شما حتماً باید ترجمه بکنید! من این را به قول فرنگیها « کمپلیمان» خیلی خوبی برای ترجمهها یم تلقی کردم، اگرچه توی دل خودم از بابت نوشتهها یمکمی خیط شدم. ال حا شما میفرمایید که من چرا به جای ترجمه به نوشتن نمیپردازم. خب، این هم البد کمپلیمان نوشتههای بنده. ال خیلی ممنون! ولی، او ، آن تجربههای ی که فرمودید پشتسر من هست در جریان سی چهل سال کار ترجمه به دست آمده. ثانیاً، همانطور ال که ا ن خودتان اشارهکردید، دورهی ما دورهی ترجمه است. از این دورهها در تاریخ فرهنگها ی دیگر هم سراغ داریم، مثل دورهی ترجمهی آثار یونانی و سریانی به زبان عربی،که زمینهی باروری زبان عربی شد و دورهی ترجمهی آثار عربی و یونانی به زبان التینی،که مقدمهی رنسانس ایتالیا بود و دورهی ترجمهی آثار التینی به انگلیسی و فرانسویکه یکی از موجبات جنبش معروف به « جنبش روشن اندیشی» به خصوص در فرانسه بود و بعد هم ترجمهی آثار التینی و انگلیسی و فرانسوی به آلمانی که جنبش معروف «ط وفان و فشار» ( اشتورم اوند درانگ ) را به وجود آورد. همینطورکه میبینید، این دورهها ی ترجمه غالبا یک دورهی شکوفای یکار تألیف و نگارش هم به دنبال خودشان آوردهاند. حاال من این سؤال شما را به اصط الح به فال نیک میگیرم. چون این سؤالی استکه در ذهن خیلیها نوعی خلجان ایجاد میکند و خودش دلیل بر این است که آن دور ه ی شکوف ای ی فکر و ذوق ایرانی می خواهد به دنیا بیاید و درحقیقت دارد برای بهدنیا آمدن بی تابی میکند. من امیدوارم که این تصور من درست باشد. قرائنی برای این تصور وجود دارد. مثال در زمینهی ادبیات محض، پس از چهل پنجاه سال کار ترجمه، حا رفته ال رفته دارد سر یک ادبیات جدی باز میشود. یک وقت بود که کار ادبیات نوین منحصر به نوشتن داستانهای کوتاه بود. حاال می بینیم که کمکم ــ و حتی گاهی هم زیادزیاد ــ دارد رمان نوشته میشود. طبعا بعضی از این رمانها خوب اند، بعضی بد، بعضی هم متوسط ــ ال اگرچه رمان متوسط بدتر از رمان بد است. ا ن در زمینهها ی دیگر هم
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2