نجف دریابندری

۱۰5 گفت وگو درباره ی ادبیات جستهگریخته حرکتهایی به چشم میخورد. اینکه مضمون و محتوایکار مورد پسند من و شما باشد یا نباشد البته بحث دیگری است. مهم این است که کار صورت بگیرد. خود من در این سه چهار سال اخیر بیشتر وقتم صرف نوشتن شده . قبالگفتمکه یککار فلسفی زیر چاپ دارمکه دچار درد بی کاغذی شده. دنبالهی اینکار هم باید نوشته بشود. همینطور آن کتابی که گفتم دلم می خواهد دربارهی . به الب بنویسم انق هرصورت، تابه حال حجم کارهای من بیشترش ترجمه بوده. ولی مثل اینکه توصیهی شما دارد یواشیواش عملی میشود. با توجه به اینکهکار تألیف در زبان ما شروع شده، تکلیف ترجمه از فارسی به زبان ها ی دیگر چه می شود؟ آیا ما باید خودمانکارهای خودمان را ترجمهکنیم ًیا اینکه اینکار باید باشد تا بعدا دیگران، یعنی خارجیها، اینکار را بکنند؟ به نظر من، این مسئله برای ما مهم نیست. بعضیها فکر می کنند برای ما خیلی اهمیت دارد که ما ادبیات خودمان را به زبانها ی دیگر معرفی کنیم، ولی آن اهمیتی را که دیگران در این مطلب حس می کنند من حس نمیکنم. من فکر می کنم آنچه برای ما مهم است این استکه ما در درون فرهنگ خودمان، یعنی در زمینهی زبان فارسی، زندگی فعال و پرثمری داشته باشیم. اگر چنین چیزی داشتیم، اگر از این زندگی آثاری به بار آمد که خواندنش برای مردم فرانسه یا آلمان مثال جالب باشد، خب ها البد آن به فکر ترجمهاش هم میافتند و اگر نیفتادند، بدا به حال آنها. این به قول خود فرنگیها مسئلهی آنها است؛ درست همانطور که ترجمهی آثار فرنگی به زبان فارسی هم مسئله ما است، نه مسئله فرنگیها. میراث ادبیات قدیم ما یکی از دستاوردهای فرهنگ بشری است. این را فرنگیها ی اهل علم و هنر میدانند و در ظرف دو قرن گذشته کوششهای فراوانی برای انتقال این میراث به زبانهای اروپای ی صورت گرفته است، همینطور به زبان ژاپنی. چون ژاپنیها هم بهعنوان یک ملت فعال نمی خواهند از میراث ادبیات فارسی بی نصیب باشند. ولی ادبیات نوین ما هنوز خیلی جوان است . البد خبر دارید، از همین ادبیات جوان هم جستهگریخته آثاری به زبانهای دیگر ترجمه شده، ولی اگر این آثار بازار خیلی گرمی نداشته باشند به نظر من این برای ما اسباب سرشکستگی نیست. یادم هست، سابق وقتی روزنامهها

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2