نجف دریابندری

۹ پیشگفتار تماما به قلم خود نجف بازنویسی شده، به لحاظ نثر فارسی و چابکی قلم شاهکار است.گفت وگوی من و فرج (سرکوهی) با او در باب ادبیات هم همین وجه را دارد . اما دیگر گفت وگوها نه. باوجوداین، ال هنوز کارهایی انجام میداد. مث از این لحاظ را در همان زمان ها جمع وجورکرد، ولی برخالف عادت مقدمهای بر آن ننوشت. به مقدمه مخصوصا اشارهکردم، برای اینکه دریابندری بر هر کتابی که ترجمه می کرد مقدمه ی جانانهای مینوشت. ارزش مقدمه های نجف دریابندری از اصل ترجمه هایشکمتر نیست. او با هر ترجمه نه تنها یک اثر خوب به فارسی زبانان ارائه میداد، بلکه این روشنگری را هم فراموش نمی کرد که این نویسنده کیست که من دارم اثرش را تحویل شما میدهم. دریابندری بنیانگذار این جور مقدمهنویسی ها در زبان فارسی است. مقدمه های نجف نشان میدهد که او پیش از آنکه مترجم باشد، نویسنده است. ما مترجم خوب کم نداریم، ولی مترجمی که بر کتاب هایش مقدمه هایی مانند او نوشته باشد نداریم. مقدمههای نجف تحلیل جانانه ای از داستان و زندگی نویسنده به دست می دهد . نویسنده بودن او تنها در مقدمه ها خ شود. الصه نمی او مقاله نویس معتبری هم هست . هرگاهکه قصد می کردکتابی یا نویسنده ای را به جامعه معرفیکند، حرفش و داوری اش معیار میشد. هرگاه به معرفی کتابی میپرداخت، آن کتاب مطرح می شد و نویسنده اش در میان مخاطبان مشهور و معتبر میشد. نقد او بر شوهر آهوخانم علی محمد افغانی و طوبا و معنای شب شهرنوش پارسیپور سبب شهرت آن هاگردید و گمان می کنم آخرینکاریکه در این زمینه انجام داده نقد و معرفی اهل غرق منیرو روانی پور باشد. دریافت و ادراک او از داستان و قدرت تحلیل او در میان اصحاب قلم بی مانند است. نقد او بر سنگ صبور با عنوان «نوشتن برای نویسنده بودن» نقطه ی پایانی بر کار نویسندگی چوبکگذاشت و نقد او درباره ی نمایش قلندرخونه توانایی معجزه آسای او را نه فقط در تحلیل که در نوع نگارش نشان میداد. با مهارتی از پیچوخم ها باال رفته و سپس سرازیر شده بود که حیرت خواننده را برمی انگیخت. گمان نمی کنم در تاریخ نقد تئا تر مطلبی به آن قوت و قدرت و به آن اندازه درست و شیرین نوشته شده باشد. چنین کارهایی را در زمینه ی نقاشی هم از خود به یادگار گذاشته است.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2