نجف دریابندری

۱۱۳ گفت وگو درباره ی ادبیات مترجمی پیدا میشود. جز اینکه بعضی از این غلطها هم قدری ناموجه هستند، مثل پاراگراف اول فصل اول، که هک می گوید آقای مارک تواین توی داستان تام سایر بعضی جاها را چاخان کرده بود و آقای گلستان ترجمه کرده که آقای مارک تواین بعضی جاها راکش داده بود. ایراد من این نیستکه گلستان معنی کلمهی «استرچ» را عوضی فهمیده؛ ایراد این است که استنباط عوضی او با منطق داستان و با طنزیکه از همان اول بنایشگذاشته می شود جور درنمیآید. این بحث بنده یواش یواش دارد به یک مقالهی انتقادی دربارهی ترجمهی آقای گلستان از رمان هکلبری مبدل میشود. ج زئیاتش باید بماند برای آن رسالهی خیالی . همچنین بحث اینکه زبان و بیان هکلبری گلستان هم به نظر من ناهموار است، به خصوص مکالمهها. به طور خالصه باید بگویم که به نظر من گلستان این داستان بسیار زیبا را ضایع کرده بود. اگرچه برای آنکه بی انصافی نکرده باشم، باید اضافه کنیم که پاساژهای خوب هم در ترجمهی گلستان پیدا میشود. من خیال می کنم گلستان باید در سالها ی بعد از انقالب آن « فشردگیهای» مربوط به پادشاه و دوک را ترمیم میکرد و از جهات دیگر هم دستی توی این ترجمه میبرد. این حداقلکاری استکه یک مترجم عالقه مند به کار خودش می تواند بکند. حاال یک بابای دیگر، که بنده باشم، ترجمهی دیگری از اینکار عرضهکرده. اگر این ترجمه بهتر باشد،که خیال می کنم هست، ال بد دیر یا زود جای خودش را باز میکند. اگر هم ــ زبانم ل ــ ال بهتر نباشد،که خب جای نگرانی نیست، همان که بهتر است سر جای خودش باقی میماند. درهرحال، من هیچ نگرانی ندارم. ال شما هم در زمینهی بهاصط ح ادبیات ترجمه دارید و هم در زمینهها ی فلسفی و تئوری. شاید نوعی پراکندگی بتوان در کارهایتان تشخیص داد. این پراکندگی از چیست؟ البته شاید عیبی هم نداشته باشد. متشکرم که اضافه کردید شاید عیبی هم نباشد. حاال شاید هم باشد، نمیدانم. واقعیت این استکه بنده یکقدری، به قول شما، پراکنده کار هستم. ولی اجازه بدهید مجامله را کنار بگذاریم. راستش، من خودم در این کار عیبی نمیبینم. ال من در جریانکار به هر دو رشته ع قهمند شدهام و در هر دو رشتهکار کردهام.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2