۱۱۸ نجف دریابندری هدایت در تاریخچهی ادبیات جدید ما نویسندهی مهمی است، ولی اصوال نویسندهی بزرگی نیست. استعداد حقیقی اش فقط در حد داستانها یکوتاه است. ال به اصط ح نقاشها بومش، پردهای که رویش کار می کند، همیشه کوچک است. همیشه در یک چارچوب محدود قلم میزند. بعدا وقتی که هدایت بهصورت « آرکتیپ » یا الگوی ازلی نویسنده درآمد، این محدودیت به شاگردان و تقلیدکنندگان او هم به ارث رسید. تا بیست سی سال بعد از هدایت، نویسنده در ایران به معنای کسی بودکه چند داستانکوتاه نوشته باشد و اداواطوار صادق هدایت را تقلید کند. می گویند هدایت در زندگیاش گاهی اداواطوار عجیبی داشته است. من متأسفانه هرگز او را ندیدم. نکتهی جالب این است که هیچ اثری از این اداواطوار در نوشته ه ا ی هدایت به چشم نمیخورد. این به ما نشان می دهد که عرصهی ادبیات برای هدایت در حکم نوعی صحن مقدس بوده؛ آنجا باید لودگی را کنار گذاشت و با سر برهنه وارد شد. این را شاگردان مکتب هدایت نفهمیدند. غالبا مسحور شخصیت هدایت شدند. به نظر می ًرسد که شخصیت این آدم واقعا مسحورکننده بود . ال کلمات و تکیهک مها یش تا سالها بعد از او ورد زبان شاگردهای ش بود . « موجود وحشتناک» از عبارات خاص هدایت است. خود من هم این را از دستهی دوم و سوم یاد گرفتهام وگاهی هم بهکار میبرم. رسالت ه ا ی تاریخی گاهی به ضد خودشان مبدل میشوند. چرایش را خیال می کنم باید از هگل پرسید. هدایت موجود وحشتناکی بود و یک چنین سرنوشت وحشتناکی داشت. یکی از مسائلیکه با وارونهشدن سنت هادی صداقت در ادبیات ما پیش آمد مسئلهی استیل سازی است. خود هدایت اصال توی خط استیل نبود. در واقع، اصال استطاعت اینکار را نداشت، چون ظاهرا ً قبل از اینکه زبان فارسی ادبی راکامال جذبکند، از ایران می رود و مجذوب زبان فرانسه میشود. البد به همین دلیل استکه بسیاری از عبارتها ی او ترجمه از فرانسه است و ترجمههای خوبی هم نیست. بااینحال، سرانجام به زبان ساده و زندهای میرسد که در «پیام کافکا» میبینیم. من این مقاله را همان زمانیکه درآمد خواندهام؛ ِیعنی حدود چهل سال است این سرمشق زبان گویا و درعین حال فروتن پیش نظرم هست. حتی می ترسم دوباره این نوشته را بخوانم، مبادا بنای تصوراتیکه روی آن ساختهام خراب
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2