نجف دریابندری

۱6۳ در محفل جمعه های نجف دریابندری کورشکارآگاهی، مدیر نشر باغ، هم از همان سالها به جمع پیوسته بود. نجف آن وقت ه ا که سرحال بود، به غیراز دوستان، در بین نویسندگان جوان اگر مایهای درکسی می دید، دعوتش میکرد. می دانمکه به عباس معروفی زنگ زد و گفت پیش من بیا. معروفی آنوقتها هنوز خیلی جوان بود، هرچند هنوز هم پا به سن نگذاشته است. اما معروفی تا وقتی در ایران بود، جمعه ه ا پیش نجف نمیآمد. نجف او را در روزهای دیگر میدید. این عادت نجف بود که از جوانانی که مایهای در آنها می دید حمایت کند. چنانکه شاید اولینبار رمان شوهر آهوخانم علی محمد افغانی را او معرفی کرد و این کار تا معرفی بسیاری دیگر ، ازجمله طوبا و معنای شب شهرنوش پارسیپور و اهل غرق منیرو روانیپور، ادامه یافت. این دوره از دورههای خوب زندگی نجف بود. بسیاری از رفقا و دوستان قدیمی در این دورهها شرکت میکردند. مهندسگرمان می آمد که از تودهایهای قدیم و از شریفترین انسانها بود. دکتر مرندی می آمد که از دورهی فرانکلین با او همکاری داشت. سید احمد جزایری میآمد که از آب ادان با او رفاقت داشت. عبدالحسین ناخدا می آمد که از بچهها ی آبادان بود. تقی علم شاهی میآمد که مانند دوستان دیگر از آبادان با او همکجاوهی سیاسی بود. آقای گودرزی، از رفقای تودهای پیش از ۲۸ مرداد، میآمد. زهرایی میآمد، که ناشر آثارش شده بود . محمد زهرایی البته از زمان کتاب مستطاب آشپزی پیدایش شد. صفدر تقیزاده می آمد که از ابتدا تا پایان پای ثابت مجلس بود. منوچهر انور همکه در ده پانزده سال اخیر مدام در جمع دوستان ظاهر می شد در سالهای دور نمیآمد. گویا مقیم فرانسه بود و در تهرانکمتر حضور داشت. بههرحال، من اولبار که او را در جمع جمعهها دیدم حدود پانزده بیست سال پیش بود. یک روز که به همراه صفدر تقیزاده در صدر مجلس نشسته بودم، مردی خوش اندام، برازنده و بلندباال وارد شد و روبه روی ما در کنار زهرایی پای ین مجلس بر صندلی آرام گرفت . پیش از ورود او، بحث همایون صنعتی درگرفته بود و من داشتم دربارهی خصال همایون نطق میکردم. منوچهر انور، که تا آن زمان مرا ندیده بود، شگفت زده شد که این کیست که دربارهی همایون صنعتی حرف می زند و او

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2