نجف دریابندری

۴۰ نجف دریابندری در آن سخنرانی که دربارهی « خواب آشفتهی نفت» داشتید ی ادم است اشاره کرد ی د که با دکتر موحد در همان ادارهی انتشارات شرکت نفت آشنا شدید. گلستان هم آنموقع آنجا بود. اینجور آدمهای ی بودند که تأثی ر ادبی بگذارند؟ آره، اما من یادم نمیآی د که گلستان در ای ن جلسات حاضر شده باشد.گلستان، اگر اشتباه نکنم، ی ک سال قبل از ملیشدن نفت آمد به آبادان. خی لی هم توی جماعت کارمندها نبود، اما محمدعلی موحد چرا، بودش. در آن جلسهی سخنرانی من هم راجع به شاهنامه حضور داشت. پس از آن جلسه هم آمد خیلی مرا تشویقکرد. اماگلستان در این جری انات نبود. گویاکتاب وداع با اسلحه راکه شما ترجمهکردی د گلستان به شما داده بود؟ بله،کتاب وداع با اسلحه راگلستان به من داد. ببینید، من سؤال ها ی قبلی را به ای ن جهت پرسی دمکه در ذهن من یک چیزی جا نمیافتد. شما ازیکطرفگرایشهای تودهای داشت ی د و عضو حزب توده شده بودی د و ازطرفدی گر به ادبی اتی رو آوردی د که دخلی به مباحث فکری حزب توده نداشت. آدم در آن زمانها وقتی طرف شوروی میرفت، اگر اهل ادب ی ات بود، بای ی ال ماکس د مث م گورکی ترجمه میکرد، نه همینگوی یا فاکنر. ای ن دو چ ی ز به نظرم نمی توانستهاند با هم جمع شوند، ی ا حداقل اینکه جمعشدن اینها در ی ک نفر قدری عجیب است. درمورد شما چه اتفاق افتاد که ای ن دو با هم جمع شدند؟ نمیدانم. فکر میکنم تقی هم [اشاره به صفدر تقیزاده] همینطور بود. جماعت دی گری هم در آبادان بودند که اینطور بودند. به نظر ما اینها هیچ مانعی نداشت. ی عنی ما فکر میکردی ال م که تودهایبودن یعنی همینکه مث ادب ی ات جدی د را ترجمه کنیم یا ادبیات جدید بنویسیم. راستش ای ن است که من گورکی را خی لی کم خواندهام. یکی دو تا کتاب که همان زمان درآمده بود خواندم. در آبادان هم البته بچههای ی بودند که تودهای به آن صورت بودند که بعدها شای ع شد، ولی ما راستش تودهای مخصوصی بودیم؛ تودهای ۱۳۲6 به بعد بودی م که ادامه داشت و البته درعمل ی ال ال ک اشکا تی پیدا میشد. مث از ی ک طرف شعارهای حزب توده بود و روزنامهاش که خود من هم در همان

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2