نجف دریابندری

57 گفت وگو درباره ی زندگی گلستان این فی لم را از شاهرخ گرفت و داد دست فروغ فرخزاد. او هم ادیت کرد. فی لم بدی هم از کار درنیامد. خوب بود. خود گلستان در این فیلم نقشی نداشت ، نه در گرفتن فی لم و نه در ادیت آن. گلستان در واقع تهیهکنندهی فیلم بود ، ولی وقتی در کانون فی لم آن را دیدیم، نوشته بود فی لمی از ابراهی مگلستان. من ای ن موضوع را نوشتم. کجا نوشتید؟ در مجلهی سخن . گلستان از ای ن نوشته خی لی عصبانی شد. درصورتیکه واقعا عصبان ی ت نداشت. به من تلفن زد که ای ن چهکاری استکهکردی؟ گفتم چهکار کردم؟ من واقعی ت را نوشتم. برایاینکه این فی لم را شاهرخ برداشته و خانم فرخ زاد هم مونتاژ کرده، شماکهکاری نکردهاید. بههرحال، ما یکخرده حرفمان شد . بعد حدود یکی دو سالی از قضی ه گذشت. هنوز فروغ زنده بود. یک روز گلستان آمد مؤسسهی فرانکلین. کتابی آورده بود که خانمش ترجمه کرده بود. گفتش ای ن را چاپ کنید. کتاب مربوط به پی کاسو بود. البته ما نتوانستی م آن را چاپکنیم، چون عکس داشت و زحمت وگرفتاری داشت، بهع وه آمریکایی ال هم نبود. گفت آن قضیهی فی لم را فراموش کن. گفتم خیلی خب. بعد هم تمام شد. این قضیهگذشت. بعد آن، داستان مهشید پیش آمد. من رفته بودم خارج. در مدتیکه من نبودم، مهشی د باگلستان روابطی به هم زده بود. بعد هم بی نشان به هم خورد و مهشی د دوباره آمد سراغ من. آمد به اروپا و ما با هم برگشتیم تهران و یکی دو سالی هم با هم بودیم، تا اینکه بی ن ما هم به هم خورد. واقعا من در آن قضیه هی چ تقص ی ری نداشتم، ولیگلستان دی گر با من خوب نشد. من هم گفتم پس من هم با او کاری ندارم. مهش ی د خوشگل بود؟ من او را نمیشناختم، اما شهرآشوب را می شناختم. بس ی ار زن آگاه و دانای ی بود . مهش ی د خوشگل بود. شهرآشوب هم در جوانیا ش خوشگل بود، یعنی سالهای ۱۳۳۰ و .۱۳۳۱ شهرآشوب از مهشید بزرگتر بود. ی ادم است که مدتی هم با سایه رفیق بود.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2