نجف دریابندری

5۹ گفت وگو درباره ی زندگی نثر فارسی در آن ای ی ال به ا ام اص ن شکل نبود. همین نثر وداع با اسلحه به نثرهای امروز شبی ه است . در واقع، جنس ای ن نثر جنس نثر آن دوره نیست. حاال چوبک و گلستان به کنار، ولی به نثر دشتی نگاه کنید، ببینید چقدر قلمبه سلمبه است. خب ، وداع با اسلحه کتاب جدی دی بود و نثر جدی دی داشت. ی عنی در خود ادب ی ات آمر ی کا هم جدید بود. نه، کس بخصوص ی مرا هدایت نکرد، جز آنکه چوبک و گلستان ای ن راه را رفته بودند و سرمشق گذاشته بودند. بعد ای نکه من خودم ادبیات آمریکایی میخواندم. بهعبارتدیگر، من هم مثل چوبک وگلستان و اینها برای خودم یک چی زی بودم. گویا باید دربارهی منظورم کمی توضی ح بدهم. ببینید، اینطور که تقیزاده میگوید و نی ز از آثار چاپی شما از همان روزهای اولکه هنوز شاگرد مدرسه بود ی د، مثل همی ن سالنامهی دبی رستان رازی که دست آقای ناخدا (از دوستان نجف) بود، پی داست، نثر شما از روز اول امروزی، پاک و پاکیزه بوده است، درحالی که در آن سنی تأثی ال آدم تحت ن مدرسه معمو ر قدما قرار میگیرد. بی هقی، سعدی، نظامی عروضی، حتی نثر مقامات حمیدی.گرایش شما به علی دشتی هم در اوای ل کار به نظر من از همی ن موضوع نشئت میگیرد. ولی نثر شما از همان روزیکه شروع به نوشتنکردید از جنس نثر امروز است. آره، حرفتان درست است، ولی من نثر وداع با اسلحه را طبعا تحتتأثی ر اصل آن نوشتم؛ ی عنی در واقع سعی کردم از روی اصلش بنویسم. پی ش از آن هم سه چهار تا داستان از فاکنر ترجمهکرده بودم. بعدا چند تای دیگر به آنها اضافه کردم ، همان مجموعهی گل سرخی برای امیلی .گمان می کنمکه هفدههجدهساله بودم که اینها را ترجمه کردم. دی گر هم در آنها دست نبردم. چند تا غلط هم در آنها هست، ولی دست نبردم. گمان می کنم در واقع ای ن زبان فاکنر و زبان همینگوی بود که در من اثر کرد و البته از داخلیها چوبک و گلستان که اینها هم خودشان تحتتأثیر همانها قرار داشتند، به خصوص گلستان .

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2