نجف دریابندری

6۰ نجف دریابندری با مهدی اخوان ثالثکی وکجا آشنا شدید؟ اخوان را من در دستگاه آقایگلستان دیدم. قبال البته اسم او را شنی ده بودم، ولی خودش را نمیشناختم. شخصا آنجا باهاش آشنا شدم. بعد آشناییمان ادامه پ ی دا کرد. آنموقع یکی دو کتاب منتشر کرده بود: زمستان و... . آن موقع که من د ی دمش، مشغول فراهمکردن آخر شاهنامه بود . آی ا روابط شما با اخوان ادامه پی دا کرد؟ بله ، من با اخوان دوست شدم و دوستیمان ادامه پیدا کرد. گاهی میرفتم دیدنش. به خصوص آخر سری که از لندن برگشته بود، رفتم دیدمش. بهطرز عج ی بی الغر و ضعی ف شده بود. گفتم چرا این جوری شدی؟ ای ن چه وضعی است؟گفت من بی ماری قند دارم و مدام دوا و دکتر و اینها. تقی زاده : من ی ادم است که ی ک شب خانهی شما بودیم. اخوان هم بود. هرازگاهی می آمد تا آخر شب می ماند و شب دی روقت من می رساندمش. آن شب ی ادم استکه شما را برد بهگوشهای و با شما صحبتکرد. چند روز بعد شما به من گفتید که چی زی نوشته بودی د و اسمشان را هم آورده بودید، ولی بعد حذفکرده بودید. از ای ن بابتگله داشت. بله ، در مقدمهی تار ی خ فلسفهی غرب دوسه تا شعر هستکه وقتی پی ش گلستان بود ی م، دادم اخوان درستکرد. بنابراین، در مقدمهی چاپ اول از او تشکر کرده بودم . در چاپ بعدی من آن مقدمه را بهکلی برداشتم. آن شب از منگلهکردکه چرا برداشتی. گفتم والله چی ز مهمی نبود؛ من کل مقدمه را برداشتهام. به هرصورت، در چاپ بعدی نوشتمکه ای ن شعرها را اخوان تقریر کرده. اخوان برای من شخصیت خی لی جالبی بود. اخوان خی لی آدم جالبی بود. البته کسانی که می شناختندش بهکلی تصویر دیگری از او دارند، چون شخصا آدم جالبی بود. تقی زاده : من فکر می کردم شما اخوان را از روزنامهای که سازمان جوانان در میآورد ــگوی ا اسمش مصلحت بود ــ می شناسیدش. چون اخوان آنجا مطلب می نوشت و عکسش را چاپ میکرد.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2