نجف دریابندری

6۱ گفت وگو درباره ی زندگی نه، من اص ی ال ند ده بودمش. آخر آن موقع من تهران نبودم، آبادان بودم. فقط گاهی می آمدم تهران. نه، در دستگاهگلستان بودکه دیدمش. تقیزاده: ی ادم است ی ک بار سای ه شعریگفته بودکه خیلی امیدوارکننده بود. اخوان مقالهای نوشت و به او حملهکردکه ی عنی چه؟ همهچی ز از دست رفته، ال چند سال هم از ماجرا گذشته، حا این حرفها ی عنی چه؟ گوی ا از آنجا بود که اخوان از چپ جدا شد. اخوان به ی ک معنی همیشه چپ بود. ذاتا چپ بود. میدانی د که آدم خیلی سادهای بود . دهاتی بود. در مسائل سی اسی هم همینطور بود. در واقع، اخوان را نمی شد در ای ن مسائل خی لی جدی گرفت. باوجودای نکه از چپ دل خور شده بود، ولی تفاوتی نکرده بود. اساسا تفکر چپ داشت. ارامنهی آبادان موضوع دی گری که می خواستم از شما بپرسم موضوع ارامنهی آبادان است. خانم پیرزاد در چراغ ها را من خاموش میکنم تصو ی ری از دههی ۱۳۴۰ آبادان می دهد که نشاندهندهی آن است که ارامنه در آن زمان در آبادان جمعیت قابل ال توجهی بودهاند. آ ف الوفی داشتهاند: سازمان، باشگاه و... . بههرحال، جمع ی ت مهمی بودهاند. خب بله. ارامنه در آبادان عنصر مهمی بودند. از جاهای مختلف ای ران آمده بودند و در شرکت نفت استخدام شده بودند. اما محلهی خاصی نداشتند. پراکنده بودند. قات ی مردم بودند. در آبادان بیشتر با مردم تجانس داشتند، برایای نکه با د ی گر مردم تقریبا همردی ف بودند. اما کلیسای شان بهمنزلهی باشگاهشان بود. چند ی ن رده هم بودند. یک عدهای کارگر بودند، تعمی رگاه و از این چی زها داشتند. عدهی دی گر کارمند بودند. بعضی شان هم تحصیل کرده بودند و رؤسای شرکت. مث ی الرئ س حسابداری شرکت یک ارمنی بود. در کالس هم چند تا ارمنی داشتیم که با من ال دوست بودند و حا هم گاهی به دیدن من میآیند. ی کی از آنها که دوسه مرتبه به دی دن من آمده متخصص قلب است. یکی دی گر طاطاووسیان بود که رفته سوئیس و نمی دانم آنجا چه میکند. متأسفانه، چون از ایران رفت، دیگر

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2