زنی آرایش روزگار

108 های تن ‌ توسنی های یک عصر را بیانی از مناسبات ‌ یگفتمان ‌ تواند باشد. اگر مجموعه ‌ نمی یابیم. ‌ ها را نیز در این مناسباتگشوده می ‌ ای از مقاومت ‌ قدرت بدانیم، عرصه توان از این ‌ ی زندگی طاهره و عصر او را می ‌ ها ‌ فصلگذشته در بررسی رویداد آنجاکه قدرت 2 منظر همخواند که هرکجا قدرتیهست، مقاومتیهم هست. قصد امحای ‌ یازد، این کار را به ‌ در قالب زورِ عریان به خشونت دست می دهد. لبخند بر لبمرتدی ‌ مقاومتدر ساختار ایجابی وگفتمانی آن انجام می شد، واپسین نشان مقاومت ‌ شده در معابر گردانده می ‌ آجین ‌ بابیکه با تنیشمع او بود. تعریفکلاسیک ‌ از اتفاق،مادرخوانششعرطاهره،سوژهرادرمتن، نه به ی محوشدگی آن در متن از منظری مدرن یا ساختارگرا، بلکه ‌ آن یا با تاریخچه از منظری پساساختارگرا همچونکارکردی از متن (فوکو) و در کسوت یک ایمکهحتیبا نفیمدلول ‌ «امضا»همچونمرکزیتیدرهرگفتمانیدرنظرگرفته توان آن را به دور ریخت(دریدا). اینحرکت ‌ نهایی (استعلایی) در متن، نمی نماید که با تأکید بر محو سوژه در متن، دیگر هر بحثی از ‌ رو ضروری می ‌ ازآن ی ‌ جنسیت آن،سالبه به انتفایموضوعخواهد بود. در اینجا بایدگفتکهسوژه پساساختارگرایانه، ‌ مفهومی ‌ وسطاییخود به ‌ شعرِ یادشده درشبتاریکقرون است و با نگاهی به )dispersed( نه واحدی یکپارچه،که موجودیتی پریشیده هاست... . این ‌ نیچه باید بگوییمکه تخلصطاهره نه یک نام،که بسیاری نام از باختین ‌ توان نهصِرفبرایندی از ذهن و عین،که با وامی ‌ سوژگی زنانه را می ی ‌ معنایفرهنگمذکر با همه ‌ همچون برایندیاز رویاروییخود با «دیگر»یبه ی ‌ ملازمات و نمودهای بیرونی و درونی آن همچون «دیگر»ی در هر لحظه تاریخجنسیتی ‌ سخنی از فوکو در مقدمه 2

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2