زنی آرایش روزگار

129 های تن ‌ توسنی و نیز در این بیت: رود ‌ کنانمی ‌ سویغمشرقص کند ‌ هرکهتمنایلقامی در بیتزیر نار بهچه معناست؟ بهکدام «نار» یا آتشاشاره دارد؟ از قراینی توان نار را در بیت زیر به نار درکوه طور تعبیر کرد: ‌ در شعر او می ز دلمشراره باردکه نسبز نار دارد کام باشد این دل؟ ‌ زچه رو ثمر نیاردکه به ای از آتش نامیرای ‌ اما در بیت زیر فوران نار از ارض «فا» (شیراز) رگه صورتیکتلمیح در خود دارد: ‌ حافظانه را نیز به فوران نار ز ارضفا، نوران نور ز شهر طا ظهران روحزشطرها و لقد علاو قد اعتلا ویژه در شعر حافظ، طعن وکنایه به شیخ ‌ در همان فرادهشعرفانی و به و دکاکین زهد و تقدسمضمونی تکرارشونده است. در شعر طاهره اما رفتار با این مضمون با اعلام فسخ آنگفتمانیکه این دکاکین زهد را سراپا نگه یعشقعرفانی ‌ ایدیگر است. درباره ‌ گونه ‌ داشته و مشروعیتبخشیده بود، به توان ‌ گذار (باب) نیز می ‌ او و تجسم زمینی محبوب در هیئت جوانی بدعت اشاره کردکه این تجسم در خیال او صورتگرفته بود و بدانگونه بودکه سپردن به ندای این ‌ دانیمکه طاهره به هنگام دل ‌ خواست. در عالم واقع می ‌ می گونهکه باید ‌ های او را آن ‌ یبابرا از نزدیکدیده بود و نه نوشته ‌ بدعتنهچهره توان با عباس امانتموافق بودکه پس از گرویدن به ‌ خوانده بود. می ‌ تمامی ‌ و به بدعت تازه، استقلال فکری طاهره و اینکه تا چه اندازه در چهارچوب فکری

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2