زنی آرایش روزگار

135 های تن ‌ توسنی تا مرفع آیم اندر بسطعدل وارهم ازشأنغیریاتهزل ی دیگر اینکه در شعر یادشده، سراینده از سرآمدن نابسامانی و ‌ نکته جای ‌ دهد با اینمژدهکه از این پس«شیر» به ‌ واژگونگی امورجهانخودخبر می «خون»خواهد نشست: ارچه عمریواژگون، وضعجهان ازچندوچون بود هانشیر آمدجایخون، باید بگردانیطبق های دیگر برای بیان ‌ ی استعاره ‌ این تنها دستی زنانه استکه از میان همه جای ‌ ایدرونیوعارفانه،شیر را به ‌ فراگشتیدرجهانبیرونیوعینیو نه تجربه نهاده بود و سرانجام نیز ‌ نشاند. شاعر خطوط آن بدعتراکه بدان دل ‌ خون می جان برسر آنگذاشت، در ابیاتشعر یادشده ترسیمکرده است، اما این بدعت توان شعر او را نیز همچون یک ‌ کند؟ آیا می ‌ چه نسبتی با شعر او برقرار می برد، بازتابی از ‌ «ابداع» خواند؟ آنچه او خود از آن همچون «طرز دیگر» نام می صورتصدایی متفاوت در شعر ‌ به )feminine subjectivity( یکسوژگی زنانه اشو نیز در فرادهششعر زنان پیش از اوست؟ ‌ زمانه

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2