زنی آرایش روزگار

136 های تن ‌ توسنی طرزیدیگر هانطرز دگرسازم، اینعیدسعید آمد انوارخداوندی از پرده پدید آمد پیشینه نبود. فرادهش شعر زنانه در ‌ شعر زنانه با طاهره آغاز نشده نبود و بی ی بلخی و از همان ‌ ها پیش از طاهره با سخنان رابعه ‌ ادبیات ایران سده ‌ تاریخ زمان رودکی آغاز شده بود: گیریگذرکن ‌ الا ای بادشب ز من آن ترکیغما را خبر کن بگوکز تشنگیخوابمببردی ببردی آبم وخونم بخوردی از رابعه نیز اکنون اشعار اندکی در دست داریم و شگفت اینکه هر دو شاعر یشکفتگی تن و ‌ شدن در جوانی و در لحظه ‌ سرنوشت یکسانی داشتند:کشته ذهن، یکی به جرم عشقی ممنوع و دیگری به جرم داشتن باوری ممنوع. این یکششو تنش دنیای این دو شاعر زن را، در تقابلی ‌ زنانگی سرکش را، همه توان یافتکه در شعر طاهره نیز بازتاب ‌ از «تن» و «کمند» در شعر رابعه می ای دیگر و به زبانی ‌ ها در شعر مدرنیست فروغ فرخزاد نیز در زمانه ‌ یافته و بعد یابد. مرگ فروغ نیز در اوججوانی و شکفتگی زبان ‌ دیگر این بازتاب ادامه می شعر او اتفاق افتاد. طاهره زمانیسخن به شعر گفتکه تن زبانشعری فارسی فرسوده بود. سوده و مضامین تکراری،خون ‌ هایمرده، مجازاتو تشبیهاتدست ‌ استعاره و حیاترا از این تنگرفته و تکلفو طمطراق قلم مُنشیان درباری و شیخان

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2