زنی آرایش روزگار

149 های تن ‌ توسنی ی تن شاعر درکلمات اوست، نحوی استکه ‌ این صدا حضور و ادامه کند. با استفاده از تعبیری از سیکسو ‌ در ناخودآ گاه او تن بر سخن، اعمال می صدا را 45 شود. ‌ ، تنشنیده می ‌ توانگفتاز ایننحو استکه در نویسشزنانه ‌ می توانباهویتتجربی«آمپریک»خودشاعر یکیگرفت. در اینجا ‌ بدینمعنا نمی بست «آپوریا»ی «نام» سروکار داریم. این صدا، هم از آنِ یک ‌ نیز با همان راه شخصاستو هم از آنِ او نیست،گاهی در اینصدا طنینصداهایی دیگری )singularity( توان بازشنید: بینامتنیت سخن یا یادایاد زبان. اما یکتایی ‌ را می سخن شعری نیز در همین صداست و همین صداستکه از آن رخدادی ی زبانی، واژگان عربی ‌ سازد. در تغزل زیر از طاهره سوایگره ‌ تکرارناپذیر می چیز دیگریجز یکصدا بهشعر درکلیت ‌ مهجور وعدول از بحور معمول،چه آن، حال و تأثیر یکزمزمه را بخشیده است؟ هایی را ِ‌ ایصبا بگو از من آنعزیز چنینروا باشدطلعتبهائیرا؟ ‌ این بارد ‌ رشحه می ‌ ابر لطفآنمحبوبرشحه هاییرا ّ‌ بر هیاکلمطروح، محوسر وزد بسیروحا ‌ اشمی ‌ یعراقی ‌ نسمه نماید اوهیکلسواییرا ‌ زنده می اششد مفتح ابواب ‌ بابرکنغربی لطفاوشده سائل اهل فتحطاییرا بابیاننوریهجملگیبرونآیید هایغرب، نگرید فائیرا ‌ ازحجاب 45 Hélène Cixous, (1976) ‘The Laugh of the Medusa’, The University of Chicago Press Journal, 1, Summer, p. 888.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2